آیت‌الله احمد مبلغی، استاد سطح خارج حوزه علمیه، ششم بهمن ماه در نشست علمی «رابطه عقل عملی و شریعت» که از سوی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه قم برگزار شد، با اشاره به تعریف شریعت از منظر ملاصدرا، گفت: ملاصدرا شریعت را در جایی تعریف نکرده است ولی برخی از عبارات وی نزدیک به تعریف است و ظرفیت آن را دارد تا تعریف شریعت از آن عبارات گرفته شود.

وی افزود: ملاصدرا، وقتی حقیقت انسان را به ظاهر و باطن تقسیم کرده تعبیری دارد که می‌توان از آن تعریفی برای شریعت به دست آورد، براین اساس، شریعت امری است که قوام آن بر پایه پرداختن به ظاهر بنا شده است، با هدف اصلاح خلق متناسب با شرایطی که دارند جهت نیل به کمال و دستیابی به سلامت مآل. شریعت، عقلانی است تا جایی که می‌توان گفت شریعت، عقل ظاهر و  عقل، شریعت باطن است.

مبلغی با بیان اینکه ماهیت کارکردی شریعت عبارت از سیاست ابدان، قوای انسانی و ارائه ساز و کارهای صورت‌ساز، اضافه کرد: ملاصدرا حقیقت انسان را به ظاهر جلی و باطن خفی تقسیم کرده و دو مؤلفه به دنبال آن آورده است، از جمله اینکه ظاهر جلی مجرای سیاست ابدان و قواست و عنصر دیگر این است که قوام شریعت، مصلحت برای اصلاح خلق با هدف نیل به کمال و یا سلامت مآل است.

استاد سطح خارج حوزه علمیه با بیان اینکه ملاصدرا شریعت را رفتار و عمل می‌داند و آن را به قوانین تفسیر کرده است، افزود: نکته قابل اهمیت اینکه شریعت در کلمات ملاصدرا دو استعمال دارد، یکی مرادف با دین است و دیگری شریعت را به معنای خاص یعنی جزئی از دین معنا کرده است. وی بیشتر موارد، شریعت را به معنای بیان حقایق و نیل به آن هم به کار گرفته است که ناشی از نگاه فلسفی ایشان است.

نماینده مجلس خبرگان رهبری با اشاره به خصایص شریعت، اظهار کرد: در کلمات ملاصدرا بابی به این معنا باز نشده ولی تعابیری دارد که می‌توان خصائصی را برای شریعت از آن به دست آورد. اولین خصلتی که ایشان برای شریعت قائل است رحمانی بودن آن است؛ دیگری ربانیت یعنی شریعت فیض خداوند به بشر است لذا ربانی است. همچنین تعابیری مانند الشریعه الحقه، الشریعه الناموسیه(قانون)، الشریعه البیضاء(یعنی تاریکی و ظلمت در آن نیست و ظاهرا وصف بیضاء برای شریعت در روایات هم آمده است). الشریعه العقلیه و الحکمیه، شریعه المصلحی ، الشریعه الفطریه، الشریعه الختمیه و… را به عنوان خصلت‌های دیگر شریعت بیان کرده است. همچنین اوصاف دیگری که برای شریعت ذکر کرده است از جمله الشریعه السمحیه، الشریعه الغراء(شریف و بزرگ).

مبلغی اظهار کرد: بنابراین جامع بودن، سهل و آسان بودن، پیوند با فطرت داشتن، روشنی‌بخشی و دورکردن از ظلمات از ویژگی‌هایی است که وی برای شریعت برشمرده است؛ بر این اساس، شریعت از خاستگاه عنایت و رحمت الهی برای بندگان متناسب با نیازهای فطری آنان و برخورداری از وضعیت سهل و پرنفع و پرسود و بسیار فراگیر و ناظر و متمرکز بر مصالح عباد و کاملا هماهنگ با عقل وضع شده است.

مقاصد الشریعه از منظر ملاصدرا
استاد سطح خارج حوزه علمیه با اشاره به مقاصد شریعت، بیان کرد: ملاصدرا در بحث مقاصد شریعت ادبیات شفاف‌تری نسبت به خصایص شریعت دارد. ایشان، سوق دادن و بردن مردم به سمت قرب الهی و جوار خدا و کسب معرفت الهی، همچنین استخدام و به کارگیری غیب برای عالم شهادت و شهوات را به خدمت عقول درآوردن و ارجاع جزء به کل و سوق دادن دنیا به آخرت را جزء مقاصد شریعت بیان کرده است.

مبلغی تصریح کرد: محسوس کردن معقول، مطیع کردن قوای نفسانی در برابر قوای مطئمنه و ایجاد عدالت هم از دیگر مقاصد شریعت است که ملاصدرا به آن اشاره کرده است؛ از دید وی، قوانین شریعت برای حفظ عدل است و عدل سبب می‌شود تا شهوات در خدمت عقول در آیند نه اینکه نفی شوند، همچنین بدون عدالت، دین پایدار نمی‌ماند و همه چیز به فنا می‌رود. همچنین ملاصدرا فلسفه و هدف شریعت را منضبط کردن سیاست مدنی، حفظ نسل و تزریق حکمت در نظام معیشت مردم می‌داند و اینکه دین آمده تا مردم دنیای بهتری هم داشته باشند و با فتنه‌هایی که نظام معیشت مردم را بهم می‌ریزد، مبارزه کند.

استاد سطح خارج حوزه علمیه گفت: مقاصدیون وقتی مقاصد شریعت را بیان می‌کنند، این موضوع را خیلی روشن نکرده‌اند که مراد این است که تقید به دین حفظ شود، نهاد دین یا کارکردهای دین؟ در کلام ملاصدرا، یکی از کارکردهای دین، این است که دنیا به سمت آخرت سوق داده شود، همچنین نفس اماره به بند کشیده شود و برخی هم کارکردهای اجتماعی است؛ در مجموع، زاویه‌ای که ملاصدرا برای مقاصد شریعت وارد کرده، متفاوت از زاویه نگاه مقاصدیونی است که به این نام معروف شده‌اند.

مبلغی تصریح کرد: ملاصدرا به کارکردهای شریعت نگاه دارد، لذا برخی کارکردها را تهذیب نفس، ربط دنیا به آخرت و قرب و عدل می‌داند، بخشی از مقاصد هم به نفس آدمی برای تهذیب توجه دارد، برخی از این مقاصد توجه به مآل و آخرت دارد، بخشی از آن  وصل بین ظاهر و باطن و محسوس و معقول است. بخشی از مقاصد، اجتماعی است مانند سیاست مدنی و نبود ظلم و حفظ نسل و ایجاد بهترین نظام برای معیشت خلایق و حفظ آن از آفات.

استاد سطح خارج حوزه علمیه گفت: آقای واعظ‌زاده خراسانی یک فعالیت تحقیقی قرآنی بر روی بحث مقاصد الشریعه کرده بود که بحث جالب و جدیدی است. ایشان آیاتی استخراج کرده که از مقاصدالشریعه به دست می‌آید. از ویژگی‌های ایشان تفسیر دقیق قرآن بود و در تفسیر آیات، تحلیل واژگانی کرده و سیاق‌شناسی خوبی از آیات داشت و نکاتی را ذکر می‌کرد. بنابراین اگر مقاصدالشریعه ملاصدرا را با مقاصد الشریعه آقای واعظ‌زاده مقایسه کنیم، او از منظر فلسفه وارد شده و ایشان از منظر تفسیر قرآن و افراد دیگر ممکن است از خاستگاه اصول سراغ آن رفته باشند.

ویژگی‌های عقل عملی
وی با اشاره به رابطه عقل عملی و شریعت، اضافه کرد: ملاصدرا تا جایی که بنده دیده‌ام، بیان شفافی در این زمینه ندارد لذا کشف مقصد و مطلوب وی بسیار دشوار است برخلاف علامه طباطبایی که این مسئله را به صورت واضح بیان کرده است؛ او معتقد است عامل اصلی ساختن اعتباریات، عقل عملی با بهره‌گیری از وحی است؛ او تصریح کرده است که شریعت، حاوی مقررات اعتباری است، علامه به این موضوع پرداخته که چه شد انسان از روز اول وارد تسخیر عالم و زندگی و … شد؛ از نگاه وی اگر اعتباریات نباشد دین و تمدن و زندگی رخ نمی‌دهد.

مبلغی افزود: هیچ کسی از نقطه صفر مانند علامه شروع نکرده و مع الاسف حوزه علمیه هم روی نظریه وی کار چندانی نکرده است مگر اینکه چند مقاله بیان شده باشد، اساس نگاه وی از خاستگاه منظم و منسجم برمی‌خیزد و بوی نظریه اعتبارات در تفسیر و اصول و کلام و … او مشهود است؛ وی نظریه ای برای ربط بین افعال و جزا و ثواب آنها هم ارائه کرده است. علامه عقل عملی را عامل اعتباریات می‌داند و اینکه شریعت هم اعتباری است، در اینجا این سؤال مطرح است که پس خداوند هم معاذالله عقل عملی دارد؟ در اینجا عبارات علامه کوتاه و نیازمند تامل است.

استاد حوزه علمیه بیان کرد: اصولیون نوعا، اراده تشریعی و تکوینی را از حیث کارکردی و لازمیت یکی می‌گیرند، ولی علامه معتقد است که اراده تشریعی به اعتباریات تعلق پیدا نکرده است. وی معتقد است اراده خداوند به سمت اغراض حاصل از رفتار و تعلیم اعتباریاتی که حاصل فطرت است، رفته. یعنی شارع آمده فطرت انسان را به او یادآوری کند چون خود او آن را نمی‌شناسد. یعنی در مجموع، اعتباریات را از ساحت خدا دور کرده و در عین حال می‌گوید شریعت، اعتباری است. البته اینکه علامه بین این دو موضوع جمع کرده خودش نیازمند تامل است.

وی با اشاره به ویژگی‌های عقل عملی از منظر ملاصدرا، افزود: اولین ویژگی ایده تطابق عقل و نقل و عقل و شریعت و دومی اقتران عقل و نقل است. از دید وی ما یک سنخ اوامر عقلی و یک سنخ هم اوامر شرعی را داریم و باید از هر دو تبعیت کنیم. سومین ویژگی عقل عملی از منظر وی، استعمال فکر است و بدون آن اجتهاد ممکن نیست.

حجت‌الاسلام نجف لک زایی، رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بیان کرد: در چند ماهی که از تأسیس پست قائم مقامی وزیر در امور علوم انسانی گذشته اتفاق خاصی که بتوان آن را سیاست‌های جدید نام گذاشت رخ نداده است. یکی از دلایل این است که ساختار وزارت علوم، ساختاری است که مانع تحول جدی در عرصه علوم انسانی می‌شود.

حجت‌الاسلام والمسلمین نجف لکزایی، رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی،  یکشنبه ۵ تیرماه در نشست «چشم‌انداز تکامل و اثربخشی علوم انسانی اسلامی در ایران» با موضوع سیاست‌های جدید ایران در زمینه علوم انسانی اسلامی، به سخنرانی پرداخت که ادامه سخنان او را می‌خوانید؛

هنوز یک بسته سیاستی برای تحول در علوم انسانی از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ارائه نشده بلکه صرفا یک اتاق فکر تحول علوم انسانی تشکیل شده که مسئولیت آن هم بر عهده بنده است و از اساتید علاقه‌مند به علوم انسانی هم در آنجا استقبال می‌کنیم. تاکنون پانزده جلسه برگزار کرده‌ایم که بخشی از این جلسات به طرح اساتید در زمینه تحول در علوم انسانی اختصاص داشته است. ما در هر جلسه، ایده یک استاد یا یک تیم پژوهشی را می‌شنویم سپس وارد دستور دوم می‌شویم و بعد از نقد و بررسی اساتید درباره آن ایده، دستور بعدی پیگیری را می‌کنیم و مصوبات آن برای دبیرخانه اتاق‌های فکر ارسال می‌شود.
اقدامات صورت گرفته در وزارت علوم در زمینه علوم انسانی
یکی از قدم‌هایی که در راستای تقویت این ایده برداشته شد تأسیس سمت قائم مقامی وزیر علوم در زمینه علوم انسانی بود. البته ما قبلا به این نتیجه رسیده بودیم که اگر رئیس جمهور بنای تحول در علوم انسانی دارند باید در سطحی بالاتر از وزارت علوم، یک معاونت علوم انسانی تاسیس کنند تا آن معاونت بتواند به سمت تغییرات پارادایمی حرکت کند تا بتوانیم از تحولات در درون پارادایم فراتر برویم. این ایده اتفاق نیفتاد و به همین قائم مقام وزیر در علوم انسانی بسنده شد. ارتقای مرکز علوم قرآنی وزارت علوم به مرکز قرآن و علوم انسانی هم اتفاق دیگری بود تا قائم مقام بتواند مصوباتی که از اتاق فکر می‌آید یا توسط تیم‌های کارشناسی به آنها می‌رسد را دنبال کند.
در چند ماهی که از تأسیس پست قائم مقامی وزیر در امور علوم انسانی گذشته اتفاق خاصی که بتوان آن را سیاست‌های جدید نام گذاشت رخ نداده است. یکی از مشکلات در زمینه علوم انسانی اسلامی که در اتاق فکر هم درباره آن بحث شد این است که ساختار وزارت علوم ما، ساختاری است که مانع تحول جدی در عرصه علوم انسانی می‌شود بلکه مقاومت‌های ساختاری هم صورت می‌‌گیرد. اما این ساختار چیست؟ تقسیم معاونت‌ها در وزارت علوم از قدیم بدین شکل بوده که جدی‌ترین معاونت، آموزش و دیگری پژوهش است که اخیرا معاونت فناوری و نوآوری هم به آنها اضافه شد اما اهمیت آن دو معاونت دیگر را ندارد چراکه بُعد پژوهشی معاونت فناوری اهمیت بالاتری دارد.
اهمیت تغییر ساختار معاونت‌ها در وزارت علوم
مشکل در اینجا این است که وقتی در حیطه حکمرانی علم در سطح وزارت علوم، یک معاونت آموزشی و یک پژوهشی تاسیس می‌کنیم و رشته‌های متنوع را به یک معاونت می‌سپاریم که آموزش و سیاستگذاری در آن زمینه را پیگیری کند این معاونت‌ها استدلال می‌کنند که ما باید انسجام در برنامه‌های آموزشی و پژوهشی را پیگیری کنیم بنابراین باید پیرو سیاست‌های آموزشی و پژوهشی واحد باشیم. نتیجه این استدلال این است که از حیث علمی، برای امور نامتجانس علمی برنامه واحد طراحی می‌کنیم در حالیکه علوم انسانی، هنر، معماری، تجربی، ریاضی و … با هم تفاوت دارند و لازم است که سیاست‌های آموزشی و پژوهشی آنها هم متفاوت باشد.
نتیجه این سیاست این شد که بخش آموزش و درمان از وزارت علوم جدا شود چراکه نمی‌توان همان سیاست‌های حاکم بر آموزش و پژوهش در علوم پایه یا علوم انسانی را عیناً بر بخش بهداشت و درمان و آموزش پزشکی تطبیق داد چراکه اینها امور نامتجانس هستند و روش‌های پژوهش و آموزش آنها و آزمایشگاه‌هایشان متفاوت است. اما وزارت علوم دست از این ساختار برنمی‌دارد چراکه به آن علاقه دارد و تمرکز آموزش در یک معاونت و پژوهش در یک معاونت دیگر را همواره پیگیری کرده است. در حالی‌که ایده‌ای که ما مطرح می‌کنیم این است که وقتی اینها امور نامتجانس هستند لذا اگر قرار است تحولی ایجاد شود باید ساختار معاونت‌ها در وزارت علوم تغییر کند.
اگر این اصلاح صورت بگیرد احتمال بازگشت بخش بهداشت و درمان به وزارت علوم هم وجود دارد چراکه این نکته معقول است که علم در یک وزارتخانه متمرکز شود و ما شاهد حکمرانی نهاد علم باشیم. ساختار پیشنهادی این است که به جای تأکید بر آموزش و پژوهش، معاونت‌ها را بر اساس جنس دانش تأسیس کنیم و مثلاً معاونت علوم پایه، معاونت هنر و معماری، معاونت امور انسانی، معاونت بهداشت و درمان و … داشته باشیم و هر معاونتی در ذیل خود از اداره کل امور آموزشی و پژوهشی و شورای گسترش برخوردار باشد. اگر این اتفاق بیفتد اولین گام برای اصلاح نهاد حکمرانی علمی صورت گرفته و تصمیم‌گیری‌ها و نظارت‌ها و برنامه‌ریزی‌ها نیز تخصصی خواهد شد.
مزایای تغییرات در حیطه‌های آموزشی و پژوهشی
وقتی معاونت امور انسانی در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری داشته باشیم اداره کل آموزش و پژوهش آن توسط کارشناسان و متخصصان علوم انسانی اداره می‌شود لذا اگر این تغییر ساختار اتفاق بیفتد آنگاه می‌توانیم بگوییم برنامه‌ریزی‌های پژوهشی و آموزشی دانش‌های همگن در یک بخش انجام می‌شود و می‌توان به گونه‌ای برای آنها برنامه‌ریزی کرد که روزآمد باشند و از تحولات علوم در دنیا بی‌خبر نباشند. از سوی دیگر این علوم بومی خواهند بود بدین معنی که مسائل مورد ابتلای ایرانیان را مورد بحث قرار خواهند داد. در نهایت متناسب با مسائل فکری و فرهنگی ایران به حل مسائل می پردازند.
در وضعیت کنونی سیاست‌های جدیدی که ما بر اساس آنها بتوانیم بگوییم تحولی اساسی که مورد انتظار مقام معظم رهبری است در وزارت علوم اتفاق بیفتد فعلا دور از انتظار است. مشکل دیگری که داریم این است؛ با توجه به اینکه زیرساخت‌ها ایراد دارد بنابراین در وضعیت کنونی از کسانی‌که وارد نظام آموزش عالی و تحصیلات تکمیلی می‌شوند نمی‌توانیم انتظار تحول پارادایمی داشته باشیم بلکه صرفاً تحولات درون پارادایمی اتفاق می‌افتد و مثلاً یک درس کمتر شده یا بیشتر می‌شود ولی قطعاً تحولات مورد انتظار ما را رقم نخواهد زد.
راهکار ما به وزارت علوم این است که اگر مراکزی با این انگیزه ایجاد شده‌اند که به ایده تولید علوم انسانی متناسب با نیازهای ایران و ایرانیان و در پیوند با مبانی فرهنگی و اسلامی کمک کنند اختیارات و مجال کافی را نیز داشته باشند تا بتوانند اقدامات لازم را انجام داده و مثلاً آموزش‌هایی که می‌خواهند را به افراد مختلف ارائه دهند.

منبع:خبرگزاری ایکنا

همایش ملی معماری مکتب امنیت در جمهوری اسلامی ایران و تدوین دکترین امنیتی سپهبد شهیدحاج قاسم سلیمانی بامشارکت کانون‌های استادی دانشگاه‌ها، مراکز آموزش عالی وپژوهشی ایران و همکاری دانشگاه‌های محور مقاومت ودانشگاه‌های مستقل جهان 4 خرداد 1400در دانشگاه تهران برگزار می‌شود.

مکتب امنیت درجمهوری اسلامی ایران؛ مبانی نظری ورهیافتی؛ دکترین‌ها وآموزه‌های امنیتی ودفاعی مکتب امنیتی جمهوری اسلامی ایران؛ معنا شناسی وانسان شناسی امنیت ودفاع درمکتب امنیتی جمهوری اسلامی ایران؛ امنیت انسانی وتروریسم دردیدگاه مکتب امنیتی جمهوری اسلامی؛ جایگاه سپهبد شهیدحاج قاسم سلیمانی ونقش ایشان درمکتب امنیتی ودفاعی جمهوری اسلامی ایران؛ امنیت انسانی وتروریسم در دکترین سپهبد شهیدحاج قاسم سلیمانی از جمله محورهای اصلی دریافت آثار صاحب‌نظران و پژوهشگران عنوان شده است.

گفتنی است آخرین مهلت ارسال چکیده آثار به دبیرخانه  7 اردیبهشت  1400 گزارش شده است و آثار برگزیده در مجموعه مجلات و کتب علمی _ پژوهشی داخلی و خارجی منتشر شده و به صاحبان آن جوایز نفیسی اهداء می‌گردد.

انتهای پیام/

سید اسدالله رسا کیست؟
«باید افتخار کنم قلم من خریدنی نیست، با پول عوض نمیشود، فقط حقیقت را می شناسد ، من در قسمت اعظم عمر اگرچه در رنج و سختی بودم اما این سعادت را داشته ام دیون خود را به به ملت و مملکت و دین و وطن ادا کرده ، عقیده فروشی نکنم.»
جملات بالا را سید اسدالله می گوید ، روزنامه نگار آزاده ای که سال 1280 شمسی در تهران بدنیا می آید و در 1350 ، بعد از یک عمر فعالیت شجاعانه ی مطبوعاتی بر ضد استبداد داخلی و انحرافات حکومتی ، توسط حاکمیت وقت برای درمان به اسرائیل منتقل شده و درهاله ای از ابهام ، فوت می کند یا کشته می شود . سید اسد الله رسا در تاریخ معاصر ایران کاملا گمنام است و از جمله قربانیان تاریخ نگاری سازمان یافته و شبه روشنفکری می باشد. در واقع این کتاب اولین اثری است که در باب شخصیت ، زندگی و اندیشه رسا و همچنین حوزه ی تاثیر گذاری فراوان او بر مطبوعات و جریانات آزادیخواه ایران در فاصله سالهای بعد از کودتای سیاه رضاخانی در مرداد 1299 تا 1350شمسی ، به نگارش درآمده است.
اسد الله رسا یک روزنامه نگار دغدغه مند و یک ژورنالیست واقعی بود، وی دارای انگیزه هایی بسیار انسانی بود و برای آرمانهای آزادیخواهانه، ضد استعمار ی، ضد استبدادی و دین مدارانه اش مراعات هیچ کسی را نمی کرد و بهایش را با سالها توقیف روزنامه اش( روزنامه قانون ) ، ممنوع القلم بودن ، رنج زندان ، شکنجه ( مقطوع النسل شدن توسط دستگاه امنیتی رضاخانی)، تبعید ، بیماریهای ناشی از زندان و در نهایت مرگ مظلومانه در غربت به جان خرید ، اما با این همه هیچگاه زیر بار کرنش در برابر کجروی های زمانه نرفت.

درباره کتاب (فصول/ منابع):
کتاب در چهار بخش اصلی تنظیم یافته ، بخش اول خاطرات نیمه کاره ی رسا از کودتای سیاه 1299 تا سقوط دیکتاتوری رضاشاه است که به صورت موضوعی و رویدادی مرتب شده است .
بخش دوم مجموعه مقالات رسا در روزنامه قانون است که به حوادث و مباحثی چون مشروطیت، استبداد پهلوی، امضای قراردادهای ننگین ، اشغال ایران توسط متفقین، سقوط دیکتاتوری رضاخانی ، مبارزات ملی شدن صنعت نفت ، دولت ملی دکتر مصدق، آیت الله کاشانی و ..اشاره دارد ، در این بخش مقالات فراوانی در باب ظلم ستیزی و احقاق حقوق ملت ایران ارائه می شود و سید اسدالله رسا در شناساندن شخصیت های اصیل و مبارز شیعی نظیر آیه الله آقا نجفی، سید حسن مدرس و … سلسله مقالات تاثیر گذاری را ارائه می دهد.
بخش سوم با عنوان گدیروز چه گفتمگ از مقالات سابق و قدیمی تر روزنامه قانونو در موضوعات مختلف می باشد و میتواند بخوبی خط مشیء عقیدتی، سیاسی و اجتماعی رسا را به نمایش بگذارد.
بخش چهارم وپایانی ، نوشته ها ، یادداشت های پراکنده ، نامه ها ، مکاتبات ، سروده های دیگران برای رسا ، مطایبه ها و موضوعات متفاوت و پراکنده ای از اوضاع سیاسی – اجتماعی آن دوره را در بر می گیرد که به قلم شیوای رسا به نگارش در آمده است.
اثر حاضر بر اساس اوراق بجای مانده از رسا و سایر مستندات ، تنظیم یافته و در آن از خاطرات و دست نوشته های نیمه کاره ی اسدالله رسا در مورد 50 سال حکومت پهلوی ، و مجموعه مقالات و مطالب منتشر شده توسط وی در روزنامه قانون و سایر نشریات آن دوره ، استفاده شده است و در پایان نیزبرای اولین بار 127 صفحه از سروده های منتشر نشده ی اسدالله رسا ( مثنویات، رباعیات، مراثی ، غزلیات و …) به مخاطبین گرامی ارائه خواهد شد.

مولف : مظفر نامدار

گردآورنده کتاب : مظفر نامدار

نویسنده مقدمه کتاب : مظفر نامدار

ناشر کتاب : موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران

سال نشر : 1391

تعداد صفحات : 479

موضوعاین اثر، شیعه، جنبش ها و قیام ها؛ شیعه و سیاست؛ ایران، قاجاریان و پهلوی می باشد.
مطالب این کتاب در سه بخش تنظیم یافته اند:
بخش اول. منزلت معرفت سیاسی در اندیشه شیعیان. این بخش چهار مقصد دارد که عبارتند از: 1. تمهیدی بر دو فرضیه پیرامون حکومت شریعت؛ 2. حوزه فهم معرفت سیاسی و هویّت سیاسی بینش ها و گرایش ها؛ 3. تکوین اندیشه شیعه در حوزه معرفت سیاسی؛ 4. رویکردی تاریخی بر سیر تحوّلات اندیشه سیاسی شیعه.
بخش دوم. مکتب های سیاسی شیعه در قرن اخیر. این بخش سه مقصد دارد: 1. مکتب سامرّاء و میراث پایدار اندیشه های میرزای شیرازی در معرفت سیاسی؛ 2. مکتب نجف و مؤلّفه های حکومت در اندیشه های آخوند خراسانی؛ 3. مکتب قم و منزلت معرفت سیاسی در اندیشه های امام خمینی رحمه الله.
بخش سوم (آخر) این کتاب درباره جنبش های سیاسی شیعه در قرن اخیر است و شامل چهار مقصد می باشد: 1. ماهیت و مبانی جنبش های سیاسی شیعه در قرن اخیر؛ 2. مکتب سامرّاء و جنبش های سیاسی معاصر؛ 3. مکتب نجف و جنبش های سیاسی معاصر؛ 4. مکتب قم و جنبش های سیاسی معاصر.

 

مولف : مظفر نامدار

ناشر کتاب : پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

سال نشر : 1376

تعداد صفحات : 310

 

 

 

کتاب «بهائیت، آن گونه که هست»، مجموعه مقالاتی را در بر می گیرد که پیش از این (شهریور 86) در قالب ویژه نامه ایام و به صورت ضمیمه رایگان روزنامه جام جم منتشر شده بود و اینک به صورت کتاب منتشر شده است.
این کتاب حاصل تلاش «علمی» بخشی از فرزندان دردآشنا و درک مند ایران اسلامی، جهت تبیین «دقیق و عالمانه» کارنامه بهائیت در تاریخ است که بدور از هرگونه شعار و جنجال، و صرفا بر پایه مستندات قابل قبول (حتی برای جوانان تحصیلکرده و منصف بهائیت) صورت گرفته است.
امیدواریم که جوانان بهائی، شهامت «تحری حقیقت» به معنای واقعی را یافته و این کتاب را از آغاز تا پایان با حوصله و دقت ویژه یک پژوهنده حقیقت، مطالعه نمایند و آنگاه به منطق «حقیقت، بالاتر از افلاطون است» عمل کنند.

 

مولف : سید سعید زاهد زاهدانی | سید محمد محیط طباطبایی | علی ابوالحسنی (منذر) | علی اکبر ولایتی | محمدعلی تسخیری | محمود بحرالعلوم میردامادی | مظفر نامدار | موسی فقیه حقانی

ناشر کتاب : موسسه فرهنگی مطبوعاتی جام جم

سال نشر : 1390

تعداد صفحات : 468