ضعف معرفتی بنی اسراییل نسبت به خدا و معنویت

خداوند بنی اسراییل را تنبیه کرد و به حضرت موسی فرمود: این‌ها چهل سال نمی‌توانند وارد بیت المقدس شوند، حتی اگر بخواهند هم دیگر نمی‌توانند و این‌ها در زمین سرگردان خواهند بود.

خبرگزاری مهر– گروه دین و اندیشه: قرآن کریم سرشار از قصص و گزارش‌های تاریخی مربوط به امّت‌های پیشین و پیامبران آنان با هدف انتقال معارف وحیانی و هدایت انسان است. قصص قرآنی از نظر محتوا و هدف، شامل همه حکمت‌های نزول قرآن می‌شود و در این راه شیوه‌ای کارآمد است. از این رو قرآن داستان را برای اثبات وحی و نبوت، یگانگی خدا، هم ریشه بودن ادیان آسمانی و نیز برای بیم و نوید، نشان دادن نمودهای قدرت الهی، سرانجام نیک و بدی، صبر یا ناشکیبایی، سپاسگزاری یا سرکشی و دیگر اهداف رسالی، تربیتی و یا سنت‌های تاریخی و اجتماعی به کار می‌برد.قرآن با داستان روشن می‌کند که شیوه دعوت انبیا و ابزارهای به کار رفته در این راه همسان بوده است و امتها در برابر آنها به یک گونه واکنش نشان داده‌اند و پیش برنده‌ها و بازدارنده‌های گسترش دین، همانند بوده‌اند. قرآن در موارد گوناگونی بر این حقیقت تأکید داشته و به اشتراک پیامبران در موضوعات فراوانی اشاره کرده است. آنچه پیش‌رو دارید گزیده‌ای از سخنان آیت‌الله مصباح‌یزدی در دفتر مقام معظم رهبری است که در تاریخ ۱۳۹۶/۰۲/۰۶، مطابق با هجدهم محرم ۱۴۳۸ ایراد کرده‌اند:

در جلسه پیشین با اشاره به دو داستان از بنی‌اسراییل، حس‌گرایی افراطی آن‌ها را ضعف بزرگ این طایفه دانستیم که می‌خواستند همه حقایق را با حس درک کنند و حتی به حضرت موسی گفتند: لَن نُّؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَهً .[۱] هم‌چنین آن‌ها در فرصت‌های مختلف به داشتن معبود محسوس تمایل داشتند که نمونه بارز آن داستان پرستش گوساله است. یکی دیگر از داستان‌های قرآن که نشان‌گر نقطه ضعف دیگری از این طایفه است و طبعاً برای ما هم مایه بصیرت خواهد بود، این است که آن‌ها عموماً مردمی راحت‌طلب بودند و حوصله درگیری، صرف انرژی و زحمت را نداشتند.

پایبندی به پیمان و رعایت عدالت؛ دو ارزش بدون استثنا

همه جوامع انسانی برای خودشان به ارزش‌هایی معتقد هستند که کمابیش گاهی در اعتبار آن‌ها اختلاف نیز می‌شود. بعضی ارزش‌هاست که همه ما آن‌ها را معتبر می‌دانیم؛ اما فی‌الجمله برای آن‌ها استثنا قائلیم. برای مثال همه عقلای عالم راست گفتن را ارزش بسیار مهمی می‌دانند ولی در عین حال جای استثنایی برایش می‌گذارند. اگر در جایی راست گفتن موجب این شود که خون بی‌گناهی ریخته شود، یا دروغ گفتن باعث شود که شخصیت مهمی مثل پیغمبر یا امامی از شر دشمنان نجات پیدا کند، نه تنها دروغ‌گفتن جایز که گاهی واجب نیز است.

در میان ارزش‌های اجتماعی، تنها دو ارزش است که تمام طوایف بشر در تمام زمان‌ها و از تمام نژادها به آن پایبند بوده و هیچ استثنایی برای آن قائل نبوده‌اند. یکی پایبندی به قراردادهای اجتماعی است که وقتی دو نفر یا دو گروه باهم قرارداد بستند، خیلی به آن پایبند هستند که تخلف نکنند، و اگر هر کدام از طرفین به هر بهانه‌ای به تعهداتش عمل نکند نزد عقلا هیچ قابل قبول نیست. حتی قرآن درباره مشرکان که به خون مسلمانان تشنه بودند، می‌فرماید: اگر با آن‌ها عهدی بستید، مادامی که آن‌ها عهدشکنی نکرده‌اند، شما نیز باید پایبند باشید؛ إِلاَّ الَّذِینَ عَاهَدتُّمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُواْ لَکُمْ فَاسْتَقِیمُواْ لَهُم ْ.[۲] هم‌چنین وقتی قرآن می‌خواهد از کسانی خیلی بدگویی کند، می‌گوید: لاَ یَرْقُبُواْ فِیکُمْ إِلاًّ وَلاَ ذِمَّهً ؛[۳] این‌ها پایبند هیچ عهد و قراردادی نیستند. بنابراین بدترین چیزها این است که انسان قراردادی ببندد و به تعهداتش عمل نکند. این به هیچ وجه در هیچ نظام ارزشی و اخلاقی قابل پذیرش نیست.

ارزش دوم رعایت عدالت است. در هیچ جامعه‌ای ظلم را خوب نمی‌دانند. البته ممکن است در مصداق ظلم تردید شود ولی اگر چیزی عنوان عدالت داشته باشد، هیچکس آن را بد نمی‌داند. عدل نیز اجمالا به این معناست که هر کس هر حقی دارد به او بدهند؛ «اعطاء کلّ ذی حق حقه».

چشم‌انداز سوره مائده

همه شما با سوره مائده آشنا هستید. محور مطالب این سوره بزرگ همین دو موضوع است. ابتدا برای این‌که حضور ذهن پیدا کنید و با سبک و سیاق این سوره و تنظیم آیاتش آشنا شوید، به چند آیه از این سوره اشاره می‌کنیم. در آیه ابتدایی این سوره خداوند می‌فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ؛ به قراردادی که می‌بندید وفادار باشید. در آیه سوم به داستان غدیر اشاره می‌کند و بیعتی که مردم با پیغمبر درباره جانشینی امیرمؤمنان‌علیه‌السلام کردند: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دینا. در آیه هفتم توصیه می‌فرماید: وَاذْکُرُواْ نِعْمَهَ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَمِیثَاقَهُ الَّذِی وَاثَقَکُم بِهِ؛ نعمت خدا و عهد و پیمان خود با او را فراموش نکنید. سپس در مذمت عدم پایبندی به این تعهد می‌فرماید: إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ. هم‌چنین در آیه هشتم درباره رعایت عدالت می‌فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَی أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَی. در آیه نهم به نتایج پایبندی به عهد و پیمان با خدا می‌پردازد و می‌فرماید: خداوند در این صورت اجر فراوان و آمرزش گناهان به شما عطا می‌کند؛ وَعَدَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَهٌ وَأَجْرٌ عَظِیمٌ. اما اگر تخلف و پیمان‌شکنی کنید گرفتار عذاب می‌شوید؛ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ وَکَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ. سپس به بیان داستان‌هایی می‌پردازد که محور آن‌ها نیز پایبندی به تعهدات و رعایت عدالت است. در این بخش نیز نمونه‌هایی از این دو ارزش را ذکر می‌کند که در اقوام گذشته، گاهی رعایت و گاهی تخلف شده و لوازمی به بار آورده است.

در جلسات گذشته بارها گفته‌ایم که یکی از بهترین راه‌های تربیت این است که در کنار بیان قواعد کلی، نمونه‌های عینی نیز نشان داده شود. آدمیزاد طوری است که از راه شناخت نمونه‌های عینی بیشتر از مطالب کلی اثر می‌پذیرد. از آن‌جا که خداوند بنده‌هایش را می‌شناسد، برای تربیت‌شان از این روش استفاده می‌کند. درسوره مائده این نمونه‌ها از این‌جا شروع می‌شود: وَلَقَدْ أَخَذَ اللّهُ مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَآئِیلَ وَبَعَثْنَا مِنهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیبًا وَقَالَ اللّهُ إِنِّی مَعَکُمْ. سپس بندهای میثاق بنی‌اسراییل را ذکر می‌کند؛ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلاَهَ وَآتَیْتُمُ الزَّکَاهَ وَآمَنتُم بِرُسُلِی وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللّهَ قَرْضًا حَسَنًا و می‌فرماید: اگر این طور بودید ما شما را در دنیا و آخرت کمک می‌کنیم. اما اگر پیمان را بشکنید، راه را گم می‌کنید و به ضررتان است؛ فَمَن کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ مِنکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِیلِ. فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ لَعنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَهً؛ بنی‌اسراییل به عهد و میثاق خود عمل نکردند؛ از این‌رو ما آن‌ها را مورد لعن قرار دادیم و از رحمت‌مان دورشان کردیم و به قساوت قلب مبتلا ساختیم. مسئله قساوت قلب نیز از مسائلی است که چند بار در قرآن درباره بنی اسرائیل آمده است. یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَنَسُواْ حَظًّا مِّمَّا ذُکِّرُواْ بِهِ…؛ به دنبال این قساوت قلب آثار دیگری بر رفتار آن‌ها مترتب شد و به فساد و تباهی نزدیک و نزدیک‌تر شدند. همه این‌ها نتیجه پیمان‌شکنی بود.

راحت‌طلبی بنی‌اسراییل

وَإِذْ قَالَ مُوسَی لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ اذْکُرُواْ نِعْمَهَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جَعَلَ فِیکُمْ أَنبِیَاء وَجَعَلَکُم مُّلُوکًا وَآتَاکُم مَّا لَمْ یُؤْتِ أَحَدًا مِّن الْعَالَمِینَ * یَا قَوْمِ ادْخُلُوا الأَرْضَ المُقَدَّسَهَ الَّتِی کَتَبَ اللّهُ لَکُمْ وَلاَ تَرْتَدُّوا عَلَی أَدْبَارِکُمْ فَتَنقَلِبُوا خَاسِرِینَ ؛[۴] بنی‌اسراییل از مصر خارج شدند و در راه اراضی شام، از صحرای سینا عبور کردند. توقف‌هایی در آنجا داشتند و تورات در آنجا نازل شد. هم‌چنین مسئله پرستش گوساله نیز در همین صحرای سینا به وقوع پیوست. از این سرزمین گذشتند و به اراضی شام رسیدند. در جایی، از طرف خداوند دستور داده شد که وارد این شهر شوید. این‌جا همان شهری است که خداوند مقدر فرموده که شما در آن زندگی کنید و از نعمت‌هایی است که او برای شما فراهم کرده است.

ظاهراً این شهر همان بیت‌المقدس بود. در آن زمان ساکنان آن مشرکانی بسیار فاسد بودند که انواع فسادها و ظلم‌ها را مرتکب می‌شدند. خداوند متعال می‌خواست آن‌ها را به‌خاطر کارهای خطایی که مرتکب شده بودند، تنبیه، مجازات و هدایت کند. در کتاب‌های تاریخ شرح حالات آن‌ها آمده است. بت‌پرستانی که از لحاظ بدنی بسیار قوی و از لحاظ رفتار اجتماعی بسیار زورگو بودند. خداوند به بنی‌اسراییل امر فرمود که وارد این شهر شوید؛ ادْخُلُوا الأَرْضَ المُقَدَّسَهَ الَّتِی کَتَبَ اللّهُ لَکُمْ. اما بنی‌اسراییل گفتند: ما هرگز اینجا نمی‌رویم. یَا مُوسَی إِنَّ فِیهَا قَوْمًا جَبَّارِینَ وَإِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا حَتَّیَ یَخْرُجُواْ مِنْهَا؛ اگر خدا مقدر کرده ما اینجا برویم، اول این‌ها را بیرون‌شان کند. این سخن نمونه‌ای از همان ویژگی راحت‌طلبی و تنبلی بنی‌اسراییل است که در ابتدای جلسه به آن اشاره کردیم. گفتند: فَإِن یَخْرُجُواْ مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ؛ اگر می‌خواهید ما به این‌جا برویم، باید این‌ها را بیرون کنید، آن وقت ما می‌رویم.

قَالَ رَجُلاَنِ مِنَ الَّذِینَ یَخَافُونَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِمَا ادْخُلُواْ عَلَیْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّکُمْ غَالِبُونَ وَعَلَی اللّهِ فَتَوَکَّلُواْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ؛ گاهی دربین هر قوم فاسدی استثناهایی پیدا می‌شوند، همان‌طور که گاهی در میان خوبان نیز افراد بدی پیدا می‌شوند. در میان این مردم تنبل، خودخواه و راحت‌طلب نیز دو نفر بودند که نورانیتی داشتند و از این عیوب مبرا بودند. این دو نفر دیگران را نصحیت کردند و گفتند: خداوند می‌فرماید اینجا را برای شما مقدر کرده‌ام؛ این کلام ساده‌ای نیست؛ شما وارد شهر شوید، خواهید دید که خدا به شما کمک می‌کند و پیروز می‌شوید. پیداست این دو نفر خیلی ممتاز بودند؛ هم به وعده خدا خیلی اهمیت می‌دادند و هم می‌گفتند: به اسباب ظاهری دل نبندید؛ توکل‌تان بر خدا باشد! ولی باز بنی‌اسراییل زیر بار نرفتند، و گفتند ما هرگز این کار را نمی‌کنیم. قَالُواْ یَا مُوسَی إِنَّا لَن نَّدْخُلَهَا أَبَدًا اذْهَبْ أَنتَ وَرَبُّکَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ؛ تعبیر بسیار زشتی به کار بردند که نشان‌دهنده شدت ضعف معرفت آن‌ها نسبت به خدا و مسائل معنوی است که حتی در عبارت هم رعایت ادب نمی‌کنند. گفتند: تا این‌ها هستند، ما هرگز وارد این‌جا نمی‌شویم. تو با خدا دو تایی بروید با این‌ها بجنگید و بیرون‌شان کنید، آن‌گاه ما وارد شهر می‌شویم! فهمیده بودند که بالاخره ورود به این شهر بی‌درگیری نمی‌شود، جنگ و کشتار پیش می‌آید، گفتند: ما حالش را نداریم. تو با خدا دو تایی بروید، بجنگید و این‌ها را بیرون کنید، ما همین جا نشسته‌ایم.

عقوبت عدم اطاعت امر الهی

این‌جاست که حضرت موسی از بنی‌اسراییل ناامید می‌شود، و به خدا می‌گوید: رَبِّ إِنِّی لا أَمْلِکُ إِلاَّ نَفْسِی وَأَخِی فَافْرُقْ بَیْنَنَا وَبَیْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ؛ خدایا! ملاحظه می‌کنی که فقط من هستم و برادرم که امر تو را اطاعت می‌کنیم، اما این‌ها اهل اطاعت نیستند، این‌ها مردم فاسق، لجوج و راحت‌طلبی هستند و ما دیگر با این‌ها نمی‌توانیم زندگی کنیم. نتیجه چه شد؟ قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَهٌ عَلَیْهِمْ أَرْبَعِینَ سَنَهً یَتِیهُونَ فِی الأَرْضِ فَلاَ تَأْسَ عَلَی الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ؛ خداوند نیز آن‌ها را تنبیه کرد. به حضرت موسی می‌فرماید: این‌ها چهل سال نمی‌توانند وارد این شهر شوند. حتی اگر بخواهند هم دیگر نمی‌توانند. این‌ها در زمین سرگردان خواهند بود. در روایات آمده است که صبح راه می‌افتادند و تا عصر حرکت می‌کردند، اما عصر خسته و کوفته می‌دیدند در همان جایی هستند که صبح بودند. چهل سال هر روز کارشان این بود. این مجازات این است که فرمان خدا را اطاعت نکردند و تنبلی کردند.

این داستانی است که صریحاً در قرآن آمده است؛ البته برخی خیال می‌کنند که داستان‌های قرآن اساطیر و افسانه است و خیلی واقعیت ندارد. اما ما معتقدیم که این‌ها حق است. خود قرآن نیز غالباً در هنگام نقل داستان‌ها تأکید می‌کند که آن‌ها همگی حق هستند و در آن تردیدی نکنید. بنی‌اسراییل چهل سال در بیابان‌ها حیران و سرگردان بودند و حضرت موسی در همین چهل سال از دنیا رفت و پس از ایشان یوشع‌بن‌نون که خلیفه حضرت موسی بود آن‌ها را حرکت داد.

پیمان با خدا در مقایسه با پیمان‌های دیگر

همه عقلای عالم می‌گویند با هر انسانی قرارداد یا عهد و پیمانی بستید باید به آن عمل کنید. شرطی نگذاشته‌اند که طرف قرارداد مقام بالاتر یا مساوی شما باشد. حتی در زمان‌هایی که بردگی وجود داشت، اگر کسی با برده خودش قراردادی می‌بست می‌بایست عمل می‌کرد. دستور اسلام نیز همین است؛ فَمَا اسْتَقَامُواْ لَکُمْ فَاسْتَقِیمُواْ لَهُمْ؛ حتی اگر با دشمن‌ترین دشمنان و پست‌ترین انسان‌ها نیز قرارداد بستید، باید به آن پایبند باشید. حال که انسان باید نسبت به قرارداد با برده خودش پایبند باشد، نسبت به خدای خودش چه باید بکند؟! خدایی که همه چیز ما از اوست؛ عقل، دست، پا، بدن، روح و… ما از اوست. هرچه داریم از اوست. او از رحمت واسعه‌اش خودش را تنزل داده و طرف قرارداد شما قرار داده، و شما با خدا عهد و پیمان بسته‌اید، حال با چه منطقی پیمان خدا را رعایت نمی‌کنید؟

وَاذْکُرُواْ نِعْمَهَ اللّهِ عَلَیْکُمْ وَمِیثَاقَهُ الَّذِی وَاثَقَکُم بِهِ؛ چطور عهد و پیمان خود با خدا را فراموش می‌کنید و آن را زیر پا می‌گذارید؟! یعنی در خودتان در مقابل قدرت خدا قدرتی می‌بینید که می‌توانید بر او پیروز شوید؟ شما در مقابل او از خودتان چه دارید؟ به چه چیزی اتکا می‌کنید؟ به چه چیزی می‌نازید؟ هر چه دارید از اوست! آن وقت امروز با خدا قرارداد می‌بندید و فردا آن را زیر پا می‌گذارید؟ و بنی‌اسراییل چنین انسان‌هایی بودند که قرار گذاشتند و عهد و پیمان بستند، ولی هنگامی که وقت عمل آن رسید، به آن عمل نکردند.

چرا خداوند این داستان را برای ما نقل کرده است؟ آیا فقط برای این‌که از بدی‌های بنی‌اسراییل و قوم یهود یاد کنیم، یا مسئله دیگری نیز منظور است؟! در ابتدای سوره فرمود: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ. شما در روز غدیر با خدا عهدی بستید. یادتان نرود! می‌دانید عهدشکنی با خدا یعنی چه؟ خدا چنین بلایی به سرتان می‌آورد. حواستان جمع باشد اگر عهدی با خدا بستید، اگر با پیامبر او بیعت کردید، آن را به شوخی نگیرید! بیعت یعنی در آشکار و نهان، در شادی و غم و راحتی و سختی با او هستید. اگر دستور جهاد داد، باید شرکت کنید و بهانه آوردن و از زیر بار تکلیف‌های سخت فرار کردن، عقوبت دارد. در همین دنیا هم بدبخت خواهید شد. ببینید بنی‌اسراییل چه شدند! پندی که ما باید از این داستان بگیریم این است که بدانیم وقتی اسلام آوردیم و با پیغمبر بیعت کردیم، وقتی گفتیم سمعنا واطعنا، باید مواظب باشیم و پای قراردادمان بایستیم و هر چه امر فرمود اطاعت کنیم.

اطاعت از رهبر الهی

در مطلب گذشته درباره اهمیت رهبر برای جامعه مثالی آوردم و گفتم جامعه‌ای که رهبر ندارد، همانند گله‌ای است که شبان ندارد؛ البته این مثال از روایات گرفته شده بود. پس از جلسه آقایی سوال کردند که گله چون چیزی نمی‌فهمد احتیاج به شبان دارد، ولی ما می‌فهمیم یعنی احتیاج به شبان نداریم. در پاسخ باید گفت: اولاً توجه داشته باشید که مثال از یک جهت مقرب و از ده‌ها جهت مبعد است. آن جهتی که این مثل برای آن آورده شده، نیاز انسان به راهنماست. آیا ما به راهنما نیاز نداریم؟!

عالی‌ترین و برجسته‌ترین سیاستمداران دنیا در کارهای روزمره‌شان دچار آشفتگی، درماندگی و بی‌برنامگی شده، به اشتباهات آشکار مبتلا می‌شوند، و این نشان‌دهنده نیاز به رهبر الهی است. اگر بگویید رهبر هم انسانی است مثل ما، پاسخ این است که اولاً خدا همان‌گونه که برای بنی‌اسراییل ارض مقدس را تعیین فرموده بود، برای ما هم حکومت معصوم را پیش‌بینی کرده بود. ما مسلمان‌ها گفتیم: نمی‌خواهیم، خودمان می‌فهمیم، به امام معصوم احتیاج نداریم و طرفدار آزادی و دموکراسی هستیم، ما هر چه دلمان می‌خواهد انجام می‌دهیم! این باعث شد که حکومت امام معصوم از دست ما رفت و ایشان غایب شد. در روایات بسیاری آمده است که این عقوبتی بود که مسلمان‌ها به خاطر کفران نعمت ائمه اثنی‌عشر به آن مبتلا شدند.

ثانیاً وقتی امام غایب شد، تکلیف ما در این دنیا چیست؟ خداوند می‌توانست بگوید من برایتان امام تعیین کردم، حالا که عمل نکردید، بروید هر کاری می‌خواهید بکنید. اما لطف خدا باعث شد به ما راهنمایی کند که آن کسی که اشبه به امام معصوم است، برای شما تعیین می‌کنم؛ «فقد جعلته علیکم حاکما»؛ و مخالفت با او «علی حدّ الشرک بالله» است. آیا خداوند حق ندارد به ما بگوید چنین کاری انجام دهیم؟! قطعاً او حق دارد به هرکاری به مصلحت ماست امر کند. آیا خداوند حق نداشت به ابراهیم بگوید سر اسماعیل را ببر؟ در این فرمان نه ابراهیم شک کرد و نه وقتی با پسرش مسئله را درمیان گذاشت، اسماعیل تردیدی در دل خود راه داد. به او گفت: من چنین دستوری دارم، نظر تو چیست؟ اسماعیل نیز گفت: یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَر ؛[۵] خداوند فرموده است، عمل کن! پیغمبرصلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: لعن‌الله من تخلّف عن جیش اسامه، آیا من حق داشتم بگویم: من علم و فرماندهی‌ام بهتر از اسامه است و نمی‌روم؟!

اطاعت خدا؛ اصل دین

تفاوت ما با دیگرانی که طرفدار دموکراسی مطلق هستند، همین است. آن‌ها به خدا هم می‌گویند تو یکی، ما هم یکی؛ ولی ما می‌گوئیم خدا و بس! قُلِ اللّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ. جایی که امر خداست، جای امر دیگری نیست. فرمان خداست که از پیامبر و اولی‌الامر اطاعت کنید؛ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُم ْ.[۶] به هر حال اصل مسئله دین، اطاعت خداست. اطاعت خدا موضوعیت دارد نه طریقیت؛ البته خداوند در آن‌چه به ما امر کرده، مصالح ما را رعایت کرده است، اما ما باید به دلیل این‌که او خداست، اطاعت کنیم نه این‌که چون طبیب یا کارشناس است. «بنده» باید مطیع خدا باشد؛ وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ* مَا أُرِیدُ مِنْهُم مِّن رِّزْقٍ وَمَا أُرِیدُ أَن یُطْعِمُونِ .[۷] البته کار خدا بی‌حکمت نیست. این‌که می‌فرماید: باید عبادت کنید برای این است که کمال انسان در همان عبادت است. البته ما اکنون نمی‌فهمیم که این خم و راست شدن چه کمالی برای ما می‌آورد. وقتی پرده برداشته شد، خواهیم فهمید که جز از این راه امکان نداشت که به کمال انسانی برسیم. کمال انسانی فقط در سایه اطاعت خدا پیدا می‌شود. ارزش‌های دیگر همه کمال‌های مقدماتی است.

ضرورت رجوع به متخصص

وقتی می‌گوئیم جامعه‌ای که رهبر ندارد همانند گله‌ای است که شبان ندارد، این شباهت از آن جهت است که گله بدون شبان راهش را گم می‌کند. همه مردم این مسئله را می‌فهمند و بر خودشان واجب می‌دانند که از دیگری اطاعت کنند. هر بیماری بر خودش لازم می‌داند که به دستور پزشک عمل کند. آیا اگر بیماری مخالفت کرد و به نسخه پزشک عمل نکرد و مریضی‌اش دوام پیدا کرد یا از دنیا رفت، عذری دارد؟! روشن است که اگر به دستور دکتر عمل کرد و اتفاقاً دکتر اشتباه کرده بود، معذور است. آدمیزاد ممکن است اشتباه کند، و هیچکس نگفته است که همه دکترها درست می‌فهمند و هر نسخه‌ای بدهند حتماً انسان را به سلامتی می‌رساند. همه می‌دانند که بسیاری از دکترها گاهی نیز اشتباه می‌کنند، ولی وظیفه عاقل این است که در چیزی که تخصص ندارد از متخصص سوال کند. اگر این کار را نکرد و به اشتباه افتاد و ضرر کرد، خودش مسئول است.

مسئله اطاعت از مراجع تقلید نیز همین طور است. از آن‌جا که او متخصص است و او دکتر این درد است، باید از او اطاعت کرد. اگر بین دو دکتر اختلاف بود، شما از دکتری اطاعت کنید که حاذق‌تر است. وقتی بین مراجع اختلاف فتوا بود نیز باید از کسی اطاعت کنی که عالم‌تر و فقیه‌تر است. این‌ها مسائل واضح عقل است. اگر تشبیه کردند و گفتند جامعه اگر رهبر نداشته باشد، مثل گله‌ای است که چوپان ندارد؛ یعنی در این جهت که هر دو بدون راهنما راه را گم می‌کنند. راهنمایی گوسفند همین است که آن را به جایی ببرند که علف بخورد؛ ولی راهنمایی انسان این است که به او بگویند: اطاعت خدا کن! جایی که باید جهاد کنی، جهاد کن؛ جایی که باید سکوت کنی، سکوت کن! جایی که باید انفاق کنی، انفاق کن؛ آن جایی که باید نگه داری، نگه دار! او متخصص این کار است و پنجاه سال در فهم قرآن و حدیث زحمت کشیده و احکام اسلام را یاد گرفته است. شاید بگویید ممکن است اشتباه کند؛ پاسخ این است که چه راهی بهتر از این سراغ دارید؟

بنابراین در مسائل اجتماعی ما نیازمند رهبر هستیم. حتی من بزرگانی را سراغ دارم که در زمان گذشته هم اطاعت حکومت طاغوت را در آنچه مورد نیاز جامعه است، واجب می‌دانستند. شاید بتوانید فتوای امام را در این زمینه پیدا کنید که اطاعت حکومت طاغوت در چیزهایی که مورد نیاز جامعه است، واجب است؛ زیرا نظم جامعه به هم می‌خورد و دیگر سنگ روی سنگ بند نمی‌شود. چه رسد به اطاعت از فقیه جامع‌الشرابطی که تمام عمر خودش را در راه شناخت حکم خدا صرف کرده است و در مسائل اجتماعی نیز تخصص دارد، کسی که در طول پنجاه سال ثابت کرده است که دشمن و راه مبارزه با او را بهتر از همه می‌شناسد، کسی که ثابت کرده است تدبیر جامعه را نیز بهتر از دیگران می‌داند. به هر حال در جاهایی که به ما امر فرموده‌اند ما باید به عنوان حکم شرعی عمل کنیم. اصل دین ما اطاعت خداست نه تأمین مصالح شخصی. البته در سایه اطاعت خدا، مصالح دنیا و آخرت ما نیز تأمین خواهد شد.

[۱]. بقره، ۵۵.

[۲]. توبه، ۷.

[۳]. توبه، ۸.

[۴]. مائده ،‌۲۰-۲۱.

[۵]. صافات، ۱۰۲.

[۶]. نساء، ۵۹.

[۷]. ذاریات، ۵۶-۵۷.

مراسم اعطای دکترای افتخاری دانشگاه تهران به شیخ ابراهیم زکزاکی رهبر شیعیان نیجریه شامگاه روز گذشته ۲۲ مهر ماه ۱۴۰۲ با حضور جمعی از شخصیت‌های علمی، برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از دانشگاه تهران، آیین اعطای دکترای افتخاری به شیخ زکزاکی شب گذشته در تالار علامه امینی دانشگاه تهران برگزار شد، دکتر محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و عضو شورای علمی اعطای دکترای افتخاری «مطالعات جهان: صلح و حل منازعه Honorary Doctorate on World Studies: Peace and Conflict Resolution» به شیخ ابراهیم یعقوب زکزاکی، گفت: در ایامی که رایحه دل‌انگیز مقاومت، مرزهای سیاسی را پشت سر گذاشته و امروز همه دنیا خود را در کنار مقاومت می‌بیند، و نقشه‌های استعماری افشا شده و عمر رسانه‌های دنیای سلطه و استعمار رو به پایان است، ما در دانشگاه تهران میزبان قهرمان مبارزه با استعمار و معلم بزرگ اخلاق و شهامت و شهادت هستیم و از همه رشادت‌ها و ایثارگری‌های شیخ زکزاکی تجلیل می‌کنیم.

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، از شیخ زکزاکی به عنوان یکی از معجزات انقلاب اسلامی ایران نام برد و گفت: در عظمت انقلاب اسلامی ما همین بس که هزاران کیلومتر آن‌طرف‌تر، فرزند مجاهدی مانند شیخ زکزاکی را پرورش داده است. به امام عزیز و رهبر عزیز انقلاب به واسطه چنین فرزند برومندی تبریک عرض می‌کنیم.

حجت‌الاسلام عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی و عضو شورای علمی اعطای دکترای افتخاری «مطالعات جهان: صلح و حل منازعه» نیز خطاب به شیخ زکزاکی گفت: شما قطعا سرباز امام زمان(عج) هستید. جوانان عزیز در این مجلس حضور پیدا کردید که یکی از سربازان خالص امام زمان(عج) را زیارت کنید و قدر بدانید. به دانشگاهیان علوم انسانی توصیه دارم که نسبت به رفتار علامه زکزاکی و جهاد ایشان یک نظریه هویت استخراج کنند. جهاد ایشان قطعا ظرفیت کشف نظریه‌های علوم انسانی را دارد و از هنرمندان تقاضا می‌کنم با هنر و ساخت فیلم، زندگی این عالم شهید زنده را به تصویر بکشند.

علی‌اکبر صالحی، قائم‌مقام فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران و عضو شورای علمی اعطای دکترای افتخاری «مطالعات جهان: صلح و حل منازعه» نیز خطاب به شیخ زکزاکی گفت: آن که به شما عزت بخشید، خداوند متعال است. آن وقار و آرامشی که بعد از این همه درد و رنج در چهره شما شاهد هستم، نشان از ایمان قوی شما دارد. جنابعالی را خداوند برگزیده است که یک الگو و اسوه باشید.

قائم‌مقام فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران افزود: شما توانسته‌اید در دنیایی که پوچ‌گرایی و انواع ایسم‌ها طغیان کرده بودند، اسلام را به سمع و نظر هم‌وطنان خود برسانید و به عنوان یک قطب‌نما، راه حق و راه سعادت را به هموطنان خود نشان دهید. یقین دارم این نشان و قطب‌نمایی که شما در کشورتان دایر کردید عاقبت خوشی برای کل قاره آفریقا خواهد داشت؛ علتش این است که مقصدش، مقصد الهی و معرفت‌شناسی و انسان‌دوستی است.

غلامعلی افروز، استاد ممتاز دانشگاه تهران و عضو شورای علمی اعطای دکترای افتخاری «مطالعات جهان: صلح و حل منازعه» به شیخ زکزاکی نیز بیان داشت: در گستره جهان خیلی افراد به دلایل گوناگون مشهور می‌شوند ولی از جمع مشاهیر جهان، انسان‌های قلیلی مقبولیت اجتماعی پیدا می‌کنند و از جمع مقبولان اجتماعی، انسان‌های نادری پیدا می‌شوند که محبوب می‌شوند. محبوبان در قلوب آزادگان می‌مانند، اما مشاهیر در قاب‌ها می‌مانند. محبوبان عالم کسانی هستند که شخصیت آنها آمیزه‌ای از عطوفت و محبت و منطق و استواری است و برای تحقق آرمان‌ها و حاکمیت ارزش‌ها بدون منت و بدون توقع تلاش می‌کنند و همه شاخه‌های وجودی‌شان رشد می‌کند.

وی افزود: این افتخار برای دانشگاه کافی است که میزبان استاد بزرگواری است که هر بعدی از شخصیت‌شان مانند شجره طیبه، الگویی برای استادان و جوانان است و شخصیت محبوب عالم است، محبوب در بین مسلمانان و آزادگان جهان. کسی که این محبوبیت را پیدا می‌کند یقین دارد که این محبوبیت ارمغان عرشی است و محبوبان، عرشی هستند و عرشی می‌مانند و خادم ارزش‌ها خواهند بود.

ابراهیم متقی، رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی و عضو شورای علمی اعطای دکترای افتخاری «مطالعات جهان: صلح و حل منازعه» به شیخ زکزاکی، در پایان پنل شورای علمی این آیین، از شیخ زکزاکی به عنوان مجاهد نستوه یاد کرد و از چهار رویکرد برای صلح‌سازی در دنیا تحت عناوین رویکردهای «لیبرالی»، «سرکوب»، «قدرت‌سازی» و «مقاومت» نام برد و گفت: شیخ زکزاکی، صلح به مثابه مقاومت و خویشتن‌داری و یک نوع حرکت دائمی را در پیش گرفت و با این رویکرد و بر اساس آنچه که شیوه رفتار شیخ زکزاکی بود، به ایشان دکترای افتخاری اعطا شد.

نشریه آمریکایی فارن افرز تاکید کرد حمله به غزه برای اسرائیل فاجعه بار خواهد بود و آمریکا باید از متحد خود بخواهد که تا از لبه پرتگاه عقب‌نشینی کند.

به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: مارک لینچ، استاد علوم سیاسی و امور بین‌الملل دانشگاه جورج واشنگتن، با طرح این سؤال که «چرا حمله زمینی به غزه یک فاجعه تمام عیار برای اسرائیل و آمریکاست؟»، در فارن افرز نوشت: تهاجم به غزه، یک فاجعه برای اسرائیل خواهد بود.از لحظه‌ای که حماس حصارهای امنیتی اطراف غزه را شکست، کارزار زمینی اسرائیل علیه غزه، غیرقابل اجتناب به نظر می‌رسید. واشنگتن هم از طرح‌های اسرائیل کامل حمایت کرده و جالب است که از تشویق به خویشتنداری هم پرهیز دارد. در

یک محیط سیاسی بسیار داغ، بلندترین صداها در آمریکا، خواهان تدابیری شدید علیه حماس هستند. کسانی هم حتی خواهان اقدام علیه ایران شدند. اما اکنون دقیقا همان زمانی است که واشنگتن باید آرام‌ترین و خنک‌ترین ذهن باشد و خودش را از شر اسرائیل حفظ کند. حمله به غزه، یک فاجعه انسانی، اخلاقی و راهبردی خواهد بود و نه‌تنها به امنیت درازمدت اسرائیل آسیب می‌زند و هزینه‌های انسانی غیرقابل تصوری برای فلسطینیان دارد، بلکه همچنین منافع محوری ایالات متحده را در خاورمیانه، در اوکراین و در رقابت واشنگتن با چین بر سر نظم ایندوپاسیفیک تهدید می‌کند.

تشدید مستمر غصب زمین‌های اسرائیل و حملات شهرک‌نشینان مورد حمایت ارتش به فلسطینی‌ها در کرانه باختری، مردم خشمگین و بسیج شده‌ای را ایجاد کرد که به نظر می‌رسید ایالات متحده- و تشکیلات خودگردان مورد حمایت اسرائیل- قدرت و تمایلی به حل آن ندارند.

تهاجم به غزه با بلاتکلیفی‌های فراوانی و عدم قطعیت درباره فرجام آن همراه است. حماس چنین واکنشی را از طرف اسرائیل پیش‌بینی کرده و به خوبی برای یک جنگ شهری درازمدت علیه نیروهای اسرائیل آماده است. حماس احتمالا امیدوار است که تلفاتی چشمگیر به ارتشی وارد کند که سال‌هاست در چنین نبردی درگیر نبوده است.

اسرائیل سابقه شکست در محیط غزه را دارد و مردم غزه چیزی برای از دست دادن ندارند. در بدترین سناریو، درگیری به غزه محدود نخواهد شد. و متأسفانه چنین گسترشی محتمل است. تهاجم طولانی‌مدت به غزه، فشارهای عظیمی را در کرانه باختری ایجاد می‌کند، که ممکن است تشکیلات خودگردان محمود عباس نتواند یا، شاید، تمایلی به مهار آن نداشته باشد. طی سال گذشته، تجاوز بی‌امان اسرائیل به اراضی کرانه باختری، و تحریکات خشونت‌آمیز شهرک‌نشینان، خشم و ناامیدی فلسطینی‌ها را به جوش آورده است. تهاجم غزه می‌تواند فلسطینیان کرانه باختری را از مرز خارج کند. در بدترین سناریو، جنگ به غزه محدود نخواهد ماند و متاسفانه امکان چنین گسترشی وجود دارد. یک هجوم ادامه‌دار به غزه، فشار سنگینی را بر کرانه باختری وارد می‌کند؛ جایی که حکومت خودگردان محمود عباس، توان یا احتمالا اراده چندانی برای محدود کردن آن ندارد. اگر آمریکا به راهی که در پیش گرفته، ادامه دهد، فاصله گرفتن اعراب، تنها چرخشی نخواهد بود که واشنگتن با ریسک آن روبه‌رو خواهد شد و البته ترسناک‌ترین آنها هم نخواهد بود: حزب‌الله می‌تواند به آسانی به جنگ کشیده شود.

این سازمان تاکنون، واکنش‌هایی بسیار سنجیده داشته تا از تحریک پرهیز شود. اما یورش به غزه شاید همان خط قرمزی باشد که حزب‌الله را مجبور به واکنش می‌کند. تشدید در کرانه غربی و بیت‌المقدس هم بی‌گمان رخ خواهد داد. با ورود حزب‌الله، اسرائیل با نخستین جنگ‌اش در دو جبهه در نیم قرن گذشته روبه‌رو خواهد شد. گسترش جنگ، ریسک‌های بی‌شماری را با خود می‌آورد نه تنها به شکل تلافی ایران علیه اسرائیل بلکه همچنین حملاتی به جریان انتقال نفت از خلیج‌فارس و تشدید در عراق، یمن و دیگر جبهه‌هایی که متحدان ایران، جای پا دارند. آگاهی به چنین خطراتی است که تا به این‌جا، حتی مشتاق‌ترین تندروهای ضدایران را از چنین حمله‌ای باز داشته- همان‌طور که ترامپ از تلافی حمله به پالایشگاه‌های سعودی در سال ۲۰۱۹ منصرف شد. حتی امروز هم یک جریان مداوم خبری به نقل از مقام‌های آمریکایی و اسرائیلی که نقش ایران را کمرنگ جلوه می‌دهند، نشان از علاقه آنها به پرهیز از تشدید دارد.

کارزار انتخاباتی بایدن در اقدامی غیرمنتظره وارد شبکه اجتماعی ترامپ شد و در شبکه اجتماعی ایکس، عنوان کرد: فکر کردیم این اقدام می تواند بسیار خنده‌دار باشد.

به گزارش مشرق، ستاد انتخاباتی جو بایدن رئیس جمهور مستقر آمریکا وارد شبکه اجتماعی «تروث» به دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا تعلق دارد، شد.

به گزارش روزنامه انگلیسی گاردین، ستاد انتخاباتی بایدن از حساب @BidenHQ در شبکه اجتماعی تروث استفاده می کند و اذعان کرده که این اقدام در بحبوحه فعالیت های تبلیغاتی بایدن جهت انتخابات سال ۲۰۲۴ آمریکا می‌تواند حرکتی جالب و سرگرم کننده باشد.

حساب کاربری بایدن در شبکه اجتماعی تروز از عکسی فانتزی استفاده کرده است که در قالب آن بایدن با چشمانی لیزری و با طعنه به مسائل ادعایی و مطرح شده از سوی جمهور ی خواهان افراطی ظاهر شده است.

برخی بر این باورند که این اقدام بایدن و کازار انتخاباتی او جهت جذب آرای حامیان حزب جمهوری خواه صورت گرفته است. کمپین انتخاباتی بایدن در اولین پست به اشتراک گذاشته در این شبکه اجتماعی نوشت: خوب بیاید ببینیم که چطور پیش می رود.

این حساب کاربری جدید متعلق به رئیس جمهور آمریکا، کلیپ هایی از سایر نامزدهای حزب جمهوری‌خواه که از ترامپ به عنوان نامزد اصلی این حزب انتقاد کرده‌اند، منتشر کرد.

ستاد انتخاباتی بایدن به بخش مجازی فاکس نیوز گفته است که استفاده از شبکه اجتماعی تروث از سوی این ستاد انتخاباتی سعی دارد به رای دهندگان حزب جمهوری‌خواه نشان دهد که آنها کجا حضور دارند و در عین حال برآن است تا با ترویج اطلاعات غلط و نادرست غلبه کند.

پلتفرم ترامپ جز پلتفرم‌های پرطرفدار و محبوبی در جهان و حتی در آمریکا نیز محسوب نمی‌شود و نتایج بررسی‌ها نشان می‌دهد که این پلتفرم تنها ۲ میلیون نفر کاربر دارد. رقمی که در برابر فیسبوک با ۳ میلیارد نفر کاربر و شبکه اجتماعی ایکس با ۵۰۰ میلیون کاربر کاملا ناچیز است.

 

منبع: فارس
«حاکمان ترکیه و آذربایجان در برابر شرایط جدید جبهه مقاومت» در گفت‌وشنود با دکتر احمد فرشبافیان
رؤیاپردازی‌های برخی دولت‌های خاورمیانه، با شکست سخت اسرائیل در طوفان الاقصی با مانعی جدی مواجه خواهد شد. از این روی، اولاً خوانش این رؤیا‌ها ضرور می‌نماید و ثانیاً چند و، چون نقش بر آب شدن آنها.

 معصومه محرمی
جوان آنلاین: رؤیاپردازی‌های برخی دولت‌های خاورمیانه، با شکست سخت اسرائیل در طوفان الاقصی با مانعی جدی مواجه خواهد شد. از این روی، اولاً خوانش این رؤیا‌ها ضرور می‌نماید و ثانیاً چند و، چون نقش بر آب شدن آنها. در گفت‌وشنود پی آمده، دکتر احمد فرشبافیان مدیر اندیشکده مطالعات راهبردی قفقاز، آناتولی و آسیای میانه دانشگاه تبریز در این باره سخن گفته است. امید آنکه علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید.
به عنوان نخستین پرسش بهتر است از این موضوع آغاز کنیم که امروز چالش اصلی در منطقه قفقاز چیست و طرف‌های به وجود آورنده این چالش، چه کشور‌هایی هستند؟
 باید گفت ایران در موضوع قفقاز، بیش از دو قرن درگیر بوده است. اما جمهوری اسلامی از سال ۱۳۶۹ مصادف با ۱۹۹۱م، یعنی از زمان فروپاشی شوروی سابق و استقلال آذربایجان به این موضوع ورود داشته است. چالشی که امروزه در قفقاز می‌بینیم، چالش بین دو کشور نیست، بلکه از سوی کشور‌هایی که در آن سوی مرز‌ها یا در کنار مرز‌های ما قرار دارند، ایجاد شده است. اگر بخواهیم از همسایگان نام ببریم، می‌توانیم به کشور آذربایجان و ترکیه اشاره کنیم. از سوی دیگر یکی از دیگر محور‌های چالش، ارمنستان است. امریکا، انگلیس و به ویژه رژیم صهیونیستی از جمله کشور‌هایی هستند که از آن سوی مرز‌ها و در منطقه ما به دنبال تنش بوده و هستند. همه این مشکلات، به ناتوانی فکری، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مسئولان جمهوری آذربایجان برمی‌گردد. اگر آنان در کشورشان و در حوزه‌های سیاسی، امنیتی، اجتماعی و فرهنگی، از قدرت نظری و عملی برخوردار و نحوه تعامل با همسایگان خود را بلد بودند، یقیناً کشور‌های فرامرزی بر گرده این‌ها سوار نمی‌شدند و مشکلات بعدی پیش نمی‌آمد. ناتوانی در حکومت‌داری و درک نکردن مسائل مربوط به همسایگی، جمهوری آذربایجان را به کشوری تبدیل کرده که همه به آن چشم طمع دوخته‌اند! متأسفانه این کشور نیز به تعریف و تمجید‌های ظاهری فریفته شده است و در منطقه بحران آفرینی می‌کند.
اگر قرار بر ادعای ارضی در قفقاز باشد، کدام کشور بیشترین حق را در این ادعا دارد؟
این ماجرا به قدری روشن است که نیازی به تحلیل ندارد! یعنی همه اسناد و مدارک مربوط به جغرافیای تاریخی منطقه، از قرن‌ها پیش حاکی از این است که در منطقه بزرگی به نام قفقاز و آناتولی، کدام کشور بر همسایگان فرامرزی امروز حاکمیت داشته است. انگلیس و دیگران آمدند و این مناطق را دچار تجزیه کردند و کشور‌های کوچکی را تشکیل دادند. اردوغان اخیراً گفته است: اگر ایران با ما در مسئله قفقاز و به تعبیر وی در ماجرای دالان ناتویی- تورانی مقابله کند، ما به جغرافیای تاریخی برمی گردیم! یکی از کارشناسان پاسخ دندان شکنی به وی داده است که: می‌خواهید به کدام دوره برگردید؟ اگر بخواهید از دوره هخامنشیان تمام نقشه‌های ترسیم شده توسط خود کشور‌های غربی را بررسی کنید، در همه این‌ها خبری از ترکیه امروز نیست، خبری از آذربایجان امروز نیست، همه ذیل منطقه‌ای بزرگ به نام کشور ایران هستند. در نقشه شاهنامه که مربوط به صدر اسلام است، شما یک ایران بزرگ می‌بینید که در غرب، فراتر از دریای سیاه است و تا شرق کوه‌های کشمیر و هندوکش ادامه دارد؛ بنابراین اگر کسی بخواهد ادعای ارضی کند، این جمهوری اسلامی ایران است که می‌تواند چنین ادعایی داشته باشد و اگر به جغرافیای تاریخی برگردیم، این‌ها باید به اینکه در زمره ایران بزرگ بوده‌اند، تمکین کنند. در اثر سیاست‌های استعماری کشور‌هایی مانند انگلستان و دیگران، مناطقی از ایران جدا و کشور‌های ذره‌بینی ایجاد شده است. البته آن‌ها به این موضوع آگاهند، مخصوصاً اردوغان می‌داند که این مسئله مبرهن و روشن است، اما ژست امپراطوریستی نمی‌گذارد این فرد، حقیقت‌ها و واقعیت‌های تاریخی معاصر و حتی روز را قبول کند!
در ماجرا‌ها و درگیری‌های قفقاز از سال ۱۹۹۱، چه کشوری بیشترین سهم را در تعامل با ملل درگیر داشته و دارد؟
اولین کشوری که نجیبانه استقلال آذربایجان را به عنوان یک کشور مستقل بعد از فروپاشی شوروی پذیرفت و به تعامل با آن پرداخت، جمهوری اسلامی ایران بود. در سال ۱۹۹۱، بسیاری از مردم آذربایجان و مخصوصاً نخجوان از جمهوری اسلامی می‌خواستند طرحی پیاده کند تا بتوانند به سرزمین مادری شان ملحق شوند. حتی یک موضوع روایت شده‌ای هست که حیدر علی اف در همان مقطع، از رئیس‌جمهور وقت ایران (مرحوم هاشمی رفسنجانی) درخواست کرده بود منطقه نخجوان با توجه به جدا افتادنش از بدنه آذربایجان (باکو)، به جمهوری اسلامی ملحق شود! علاوه بر این‌ها ایران می‌توانست از جنبه حقوقی، ادعای الحاق این مناطق به خاک خود را کند، اما نجیبانه آمد و استقلال آن‌ها را پذیرفت. اگر در جنگ اول قره‌باغ، کمک‌ها، مشاوره‌ها و حضور رزمندگان جمهوری اسلامی در آذربایجان نبود، ارمنستان تا باکو پیشروی و بیشتر خاک آذربایجان را به خود ملحق کرده بود! حمایت‌های جمهوری اسلامی از آذربایجان بود که ارمنستان موفق به این کار نشد. منتها همانگونه که عرض کردم، عدم فهم مسائل سیاسی زمان گذشته و حال، مسئولان آذربایجان را دچار توهم کرده است! این‌ها متوهم‌اند که خودشان توانستند کشورشان را از دست متجاوزان به قره‌باغ و آذربایجان نجات دهند، غافل از اینکه اگر به تاریخ مراجعه کنند و حداقل شهدای ایرانی را در خاک خود ببینند، پی می‌برند که واقعیت ماجرا چیست! در آن مقطع که جمهوری اسلامی مقابل متجاوزان به قره‌باغ به آذربایجان کمک می‌کرد، دوستان ترکیه‌ای ما – که امروز کاسه داغ‌تر از آش شده‌اند- برای هموار کردن راه برای ناتو، پشت آذربایجان را خالی کردند. خالی کردند که هیچ، حتی گاهی اوقات با موضع‌گیری‌ها و سیاست‌هایشان به طرف مقابل کمک می‌کردند! منتها امروزه تحریکات ناتو و به طور مشخص‌تر انگلیس، رژیم صهیونیستی و امریکا از یک طرف و تفکر و توهم امپراطوریستی اردوغان از طرف دیگر، این‌ها را متوهم کرده که بیایند و دالان جعلی و ادعایی زنگه زور را راه‌اندازی کنند. این‌ها تصور می‌کنند با کوتاه کردن دست ایران از منطقه و مناسبات بین‌الملل و باز کردن راه ناتو به اهداف خیالی خود می‌رسند. با این همه احساس می‌شود که خودشان هم به این باور رسیده‌اند که با حضور قوی امروز ایران در منطقه، این مسئله امکانپذیر نیست. یک سر موضوع هم بر می‌گردد به توان و قدرت منطقه‌ای جمهوری اسلامی که این‌ها در برهه‌های معاصر، نمونه‌هایی از ضرب شست او را مقابل امریکا، رژیم صهیونیستی و دیگران دیده‌اند.
صهیونیست‌ها و ناتو در درگیری‌های قفقاز و به ویژه ایروان و باکو چه نقشی دارند؟
ما وقتی در کل دنیا اوضاع را می‌بینیم، همیشه و هر وقت که در منطقه کوچکی بین دو کشور درگیری اتفاق افتاده، نظام سلطه جهانی متشکل از امریکا، اروپا و سگ پاچه گیرشان (رژیم صهیونیستی) وارد و آتش بیار معرکه شده‌اند. آن‌ها نه تنها به کشور‌های درگیر کمکی نکرده‌اند، بلکه همواره خودشان بخش بزرگی از مشکل بوده‌اند. در منطقه آذربایجان و در جنگ ارمنستان با آذربایجان نیز ما خیلی روشن می‌بینیم که رژیم صهیونیستی از سال‌ها پیش شروع به فروش تسلیحات به دو کشور ارمنستان و آذربایجان کرده است. در نهایت برای اینکه جبهه خود را از مرزهایش به مرز‌های جمهوری اسلامی بکشاند، تنها کشوری را که می‌توانست مورد طمع قرار دهد و راحت به وسیله آن در منطقه آتش افروزی کند، جمهوری آذربایجان بود. از سوی دیگر هم رژیم صهیونیستی را تحریک کردند تا به منطقه بیاید و مخصوصاً در جنگ دوم قره‌باغ، پشت آذربایجان بایستد. می‌توان گفت در این ماجرا، ارمنستان بازی خورد! این کشور فکر می‌کرد اگر اسرائیل به او هم سلاح بدهد، حتماً یک روز حامی او خواهد بود، اما دید و دیدیم که نه! این فروش سلاح، فقط برای منفعت مالی و اقتصادی است. ارمنستان یا هر کشور دیگری باشد، برای اسرائیل تفاوتی ندارد. رژیم صهیونیستی فقط می‌خواهد سلاح‌هایش را بفروشد. صهیونیست‌ها هم فکر می‌کردند و می‌کنند که در منطقه خودمان و بیخ گوشمان، یک جبهه تازه مقابل جمهوری اسلامی بازمی‌کنند و خودشان را از دست برتر اطلاعاتی و نظامی جمهوری اسلامی و نیرو‌های وفادار به آن نجات می‌دهند. اسرائیل به منطقه آمد تا اگر لازم شد جمهوری اسلامی را درگیر کند و به خیال خود به اهدافش برسد. متأسفانه درک نکردن حقوق همسایگی از سوی مسئولان آذربایجان نیز کار را خراب کرد و دولت باکو خیلی آسان به این رژیم جعلی سواری داد! برای مثال ما به یاد داریم که در چند سال پیش پهپاد رژیم صهیونیستی از نخجوان بلند شد و به حریم هوایی جمهوری اسلامی آمد! این نشانه‌ای بود از اینکه رژیم صهیونیستی می‌خواست به ما بفهماند در منطقه حضور دارد. اما جمهوری اسلامی در جای خودش پاسخ‌های مناسب را داد. امروز آذربایجان فکر می‌کند اگر نیرو‌های دیگری مثل رژیم صهیونیستی، انگلیس و دیگران وارد منطقه شوند، می‌توانند شرایط این کشور را متحول کنند و با ساختن تاریخ جعلی کاری را از پیش می‌برند، در صورتی که به خیالات خام افتاده‌اند. به همین دلیل می‌بینیم که برخی از عقلای این کشور، گاهی اظهاراتی دارند و واقعیات تاریخی را متذکر می‌شوند: بابا ما را از ایران بزرگ جدا کرده‌اند، دچار توهم نشوید! انسان احساس می‌کند که برخی از آنان فهمیده‌اند که نمی‌شود با بزرگ‌ترین قدرت منطقه بازی کرد. متأسفانه امروز می‌بینیم که ارمنستان نیز مانند آذربایجان فریب خورده است، آن هم یک فریب جدی! یعنی امروز وقتی فرانسه یا اتحادیه اروپا بعد از آزادسازی قره‌باغ کنار ارمنستان قرار می‌گیرد، این کشور درنمی‌یابد که فرانسه می‌خواهد در کنار مرز‌های جمهوری اسلامی به نفع ناتو ایفای نقش کند و در نهایت ارمنستان را هم فدای امیال خود خواهد کرد. یک نکته دیگر هم که جای تذکار دارد و باید روی آن تأکید کنیم، این است که جمهوری اسلامی و به خصوص رهبر معظم انقلاب اسلامی از آغاز تأکید داشتند که چه جمهوری آذربایجان علیه ما کاری کند چه نکند، ما معتقدیم که منطقه قره‌باغ به جمهوری آذربایجان و به مسلمانان تعلق دارد. وقتی ما می‌گوییم به جمهوری آذربایجان تعلق دارد، منظورمان حکومت آذربایجان نیست، بلکه مردم و تاریخچه هویتی این کشور است. این مناطق متعلق به اسلام است، منطقه، منطقه اسلامی است. ارمنستان آمده و آن را اشغال کرده بود، طبعاً ما از آزادی آن خشنود هستیم. اینکه جمهوری آذربایجان به کمک دیگران توانسته است این منطقه را آزاد کند، موجب خوشحالی ماست که خاک مردم مسلمان به آن‌ها برگشته است. این فرق می‌کند با اینکه به نفع جمهوری آذربایجان، موضع‌گیری کرده باشیم. چالش‌های ما باید حل شود و این دولت سرعقل بیاید که با قدرت بزرگی که در همسایگی اوست، به تحریک کشور‌هایی که از دوردست آمده‌اند، نمی‌توان درافتاد. عاقبت درافتادن با ایران بزرگ، در طول تاریخ ثابت و ثبت شده است.
چرا حکومت آذربایجان از روشن شدن کمک‌های ایران به باکو در جنگ اول قره‌باغ خودداری می‌کند؟
 حکومت الهام علی اف، بیشتر به منافع اقتصادی خود و خانواده‌اش توجه دارد، یعنی اصلاً اینکه آن‌ها بیایند و عقلایی را در دولت راه دهند که بتوانند تاریخ را ببینند و از آن عبرت بگیرند و آینده کشورشان را بر اساس آن ترسیم کنند، ما چنین اراده و رویکردی را در این حکومت نمی‌بینیم. از طرفی هم دولتی مثل ترکیه وارد شده و به زعم خودش تفکر جهان ترک و اتحادیه جهان ترک را در مغز آنان انداخته و مخاطب را از مسیر درست و منطقی منحرف کرده است. مردم باکو (آن‌هایی که به یادشان است)، می‌توانند شهادت بدهند که جمهوری اسلامی در جنگ اول قره‌باغ، چقدر به آذربایجان کمک کرد. مطلعانِ آن‌ها می‌دانند که تاریخ معاصر آن نیست که اکنون و با اغراض سیاسی به تصویر کشیده می‌شود. اما دولت باکو تلاش دارد تا گذشته تاریخی خود را از ذهن مردم پاک کند! برای اینکه اگر این واقعیت را بپذیرد، باید خواسته‌های مردم مسلمان خودش را که همواره خواستار ارتباط قوی و مستمر با مردم مسلمان ایران بوده‌اند، بپذیرد و این ارتباط هرچه بیشتر شود، آن روحیه منفعت طلبی و مهم‌تر از آن به سمت حکومت لاییک حرکت کردن، دچار خطر و خدشه خواهد شد. امروز حکومت باکو، یک حکومت لاییک است. اگر ارتباط این‌ها با یک کشور مسلمان و شیعه مانند ایران تقویت شود، نماد‌های تفکر آنان در آذربایجان تقویت خواهد شد. برای اینکه بتوانند پایه‌های حکومت لاییک را تقویت کنند، باید نماد‌های دینی و مذهبی را بشویند. چطور بشویند؟ یکی از راه‌های شستن و از بین بردن این نمادها، قطع کردن ارتباط مردم مسلمان آذربایجان با مردم مسلمان ایران است. اگر این ارتباط قطع شود، واقعیات خود به خود دگرگون خواهد شد. یک سؤال خیلی ساده این است: مگر جمهوری اسلامی ایران با جمهوری آذربایجان در جنگ است که حکام باکو مرز‌ها را بسته‌اند؟ مگر ما با مردم آذربایجان مشکل خاصی داریم که نمی‌گذارند آن‌ها با این طرف ارتباط برقرار کنند؟ هیچ اتفاق خاصی بین آذربایجان و ایران نیفتاده است، فقط برای اینکه پایه‌های حکومت لاییک آن‌ها لرزان نشود و به علاوه اختلاس‌های مالی و نیز خطایای سیاسی، اجتماعی و تاریخی از سوی دست‌اندرکاران حکومت آذربایجان راحت‌تر انجام گیرد، باید ارتباطات دینی و عاطفی بین دو کشور قطع شود! در این میان البته و یقیناً تحریکات امریکا، انگلیس، رژیم صهیونیستی و ترکیه در موضع‌گیری‌های دولت باکو مؤثر است. اصلاً نکته‌ای را بنده اضافه کنم: هویت جمهوری آذربایجان، بخشی از تمدن بزرگ ایرانی است. امروز حکومت باکو احساس می‌کند اگر نشانه‌های تاریخی این تمدن بزرگ اعم از دینی، فرهنگی، اجتماعی و… احیا شود، خود به خود اجازه نخواهد داد کشور‌های دیگر بتوانند آنجا نقشی ایفا کنند.
به نمونه‌هایی از تلاش حکومت آذربایجان برای اسلام‌زدایی و ایران زدایی فرهنگی اشاره کنید. 
به عنوان مثال، شما می‌بینید که می‌آیند و مثلاً در مقبره نظامی شاعر بزرگ ایرانی، لوح‌هایی را که به زبان فارسی و در طول تاریخ وجود داشته، می‌شکنند و از بین می‌برند و به زبان لاتین آذری امروز، تابلو‌هایی را نصب می‌کنند! یا مثلاً می‌آیند و در کتاب‌های تاریخ مدارس، برای خودشان تاریخ جعلی می‌سازند. برای اینکه نشانه‌های تمدن بزرگ ایرانی را در منطقه قفقاز، مخصوصاً قفقاز جنوبی، آناتولی و ترکیه از بین ببرند. اگر در خود ترکیه هم نشانه‌های تمدن بزرگ ایرانی را دنبال کنیم، به عدد غیرقابل شمارشی می‌رسیم! در موزه‌هایشان، در مراکز فرهنگی‌شان و در کتابخانه‌هایشان، جلوه‌های غیرقابل انکار این پدیده وجود دارد. الان تنها کافی است تا اردوغان دستور دهد که نُسَخ خطی فارسی در کتابخانه‌های ترکیه را شمارش کنند. این نشان می‌دهد که چرا آتاتورک آمد و خط ترکیه را عوض کرد؟ برای اینکه مردم از فرهنگ و تمدن بزرگ اسلامی- ایرانی خودشان دور بیفتند. خود آذربایجان چرا خط ایرانی را به الفبای لاتین تغییر داد؟ برای اینکه همین تمدن بزرگ را از بین ببرند. یعنی اولین نقطه‌ای که حکام آذربایجان فرهنگ زدایی را شروع کردند، همین تغییر خط بود که نشانه‌های تمدن ایرانی را در آذربایجان و ترکیه از بین ببرند.
به نظر شما دولت ترکیه از چه روی در پی بازگشایی دالان جعلی زنگه زور است و اصلاً از نظر قوانین بین‌المللی، این کار عملی است یا خیر؟ 
زمانی ترکیه در منطقه مدیترانه، واقعاً دستش خیلی باز بود و تمام فعالیت‌های اقتصادی خود را در آن منطقه و از طریق مدیترانه انجام می‌داد. الان این کشور در منطقه مدیترانه مشکلات اساسی با سوریه دارد، مشکلات جدی با یونان دارد، مشکلات جدی با روسیه دارد و اساساً مشکلات جدی با اروپا پیدا کرده است. در حال حاضر اتحادیه اروپا چندین سال است که ترکیه را بازی می‌دهد! یک بار می‌گوید این کشور را وارد اتحادیه اروپا می‌کنیم، یک بار می‌گوید نمی‌کنیم! این هم که ترکیه را وارد ناتو کردند، فقط برای مهار فعالیت‌های روسیه و ایران بوده است. در حال حاضر دولت اردوغان در منطقه مدیترانه، مشکلات زیادی را برای ارتباط‌گیری یا به عبارت روشن‌تر ارسال کالا‌های خود به اروپا احساس می‌کند و به نظر می‌رسد از این جنبه، حقیقتاً در بن بست قرار گرفته است. از بین رفتن داعش، واقعاً کمر ترکیه را شکانده و این یک واقعیت آشکار است. هر چقدر هم بگویند که ما ضد داعش و ضد تروریسم هستیم، ما دیدیم و می‌بینیم که این‌ها در سوریه، از داعش حمایت می‌کردند و از طریق آن‌ها منافعی هم داشتند. الان ترکیه از یک طرف می‌بیند که اگر بخواهد با آسیای میانه و آسیای دور ارتباطش را راحت‌تر کند، چاره‌ای ندارد جز اینکه بیاید و مسیر کوتاه‌تری را برگزیند. مسیر کوتاه‌تر کجاست؟ این‌ها هیچ راهی را پیدا نکردند، مگر اینکه بیایند و دالان جعلی زنگه زور یا به تعبیر خیلی واقعی‌تر دالان «تورانی- ناتویی» را در منطقه باز کنند. منتها توجه ندارند که در این منطقه، مسیر بسیار بزرگ‌تر و بهتری وجود دارد که ارتباط ایران با اروپا، آسیای میانه و آسیای شرق را به راحتی امکانپذیر کرده است. به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی: این مرز، مرز هزار ساله است. مرزی است که ما طی هزاران سال از آنجا با دنیا ارتباط برقرار کرده‌ایم. هرچند خاک کشور دیگری است، اما مرز ما هم است. این حقیقت را از یاد برده بودند و فکر می‌کردند که اگر کمی قیافه طلبکار‌ها را به خود بگیرند، جمهوری اسلامی عقب‌نشینی و منطقه را باز می‌کند! اکنون چندین سال است که آذربایجان و ترکیه، از این مسیر هیچ ارتباطی با هم ندارند و تمام ارتباطاتشان از مسیر ایران بوده است. یعنی از آذربایجان وارد ایران می‌شدند و به نخجوان می‌رسیدند. خُب الان چه اتفاقی افتاده است؟ آیا این مسیر نا امن شده؟ آیا در این مسیر ایران باج خواهی کرده است؟ در حال حاضر آزادترین، بی‌دغدغه‌ترین و کوتاه‌ترین مسیری که می‌تواند ارتباط باکو با نخجوان را برقرار کند، این مسیر بوده و تا هم اینک نیز آنان از همین راه استفاده کرده‌اند. اکنون ترکیه می‌خواهد حاکمیت منطقه را از سوی باکو به دست بیاورد. از سوی دیگر اگر ارمنستان با ایران قطع رابطه کند، مجبور است به کشوری دیگر اتکا داشته باشد. در این میان به چه کشوری تکیه کند؟ به ترکیه؟ ارمنستان در طول تاریخ، جنگ‌های بزرگی با ترکیه داشته است. زمانی که ترکیه متهم به نسل کشی ارامنه است، آیا می‌تواند ادعا کند که نقطه اتکای ارمنستان است؟ تاریخ هم به ما می‌گوید که نمی‌تواند! از آن طرف جمهوری اسلامی ایران نمی‌تواند بپذیرد که این منطقه به روی او بسته باشد؛ بنابراین جمهوری اسلامی ایران با صراحت اعلام کرده است که اجازه این تحرکات را نخواهد داد. چند روز قبل هم وزیر راه و شهر‌سازی کشورمان رفت و دالان ارس را دوباره احیا کرد.
آیا نگاه مردم آذربایجان و ترکیه به جمهوری اسلامی ایران، همسو با نگاه حاکمان باکو و آنکاراست؟ 
ارتباطی که ما با مردم آذربایجان داریم، نشان می‌دهد که اهالی این کشور از جمهوری اسلامی ذره‌ای دلخوری و ذهنیت منفی ندارند. مردم آذربایجان در طول تاریخ، کشور ایران را سرزمین مادری خود می‌دانسته‌اند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و از سال ۱۳۶۹، آنان دیدند که حقیقتاً جمهوری اسلامی در تمام فراز‌های مهم تاریخ، حامی مردم آذربایجان بوده است. از برخی از مصاحبه‌هایی که در شبکه‌های این کشور‌ها و شبکه‌های ماهواره‌ای «من و تو» و «اینترنشنال» انجام می‌گیرد، کاملاً مشخص است که فردی را در خیابان گیر می‌آورند و وی را توجیه می‌کنند که علیه ایران صحبت کند! در کشوری که حکومت آن لاییک است و در آن سرکوب شدید امنیتی و نظامی برقرار است، از مردم آن چه انتظاری دارید! طبیعتاً مردم از ترس جان مجبورند به خواسته‌های حکومت تن در دهند. بدون اغراق می‌توانم بگویم که بدنه مردم آذربایجان و ترکیه به جمهوری اسلامی علاقه‌مندند. بنده اخیراً درباره پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی در مورد قره‌باغ، از حداقل ۶۰۰ نفر از مردم آذربایجان سؤال کردم. همه آن‌ها بدون استثنا پیام دادند که این پیام حرف دل ماست!
با توجه به اینکه دو کشور ترکیه و آذربایجان، داعیه‌دار حمایت از ملت فلسطین و از سویی هر دو از پیشتازان عادی‌سازی روابط با رژیم اشغالگر قدس هستند، تحولات اخیر در سرزمین اشغالی چه تأثیری بر سیاست خارجی آن‌ها در ارتباط با موضوع فلسطین خواهد داشت؟ این رویداد می‌تواند با چه بازخورد‌هایی در داخل مواجه شود؟
 عملیات «طوفان الاقصی»، ضمن برخورداری از حمایت‌های عمومی و بین‌المللی علیه رژیم صهیونیستی، دستاورد رسوا‌سازی دولت‌ها و حکومت‌های مزور و ریاکار را نیز به همراه دارد. اردوغانی که رؤیای رهبری کشور‌های مسلمان در سر می‌پروراند و در مجامعی با ریاکاری شعار ضد صهیونیستی می‌داد، امروز در مقابل پیروزی‌های فلسطینیان بر رژیم کودک‌کش صهیونیستی، ابراز تأسف کرده و به جلادان صهیونیست بابت هلاکت سربازانشان تسلیت می‌گوید و بالعکس در مقابل شهادت خیل عظیم مردان و زنان و کودکان فلسطینی، سکوتی ننگ آور را اختیار کرده است! یا علی اف که در جوار مرز‌های ایران و با ریاکاری و دروغ آیه فتح می‌خواند، امروز به سفیرش دستور فاتحه خوانی بر هلاک شدگان صهیونیست می‌دهد! اما اینکه این تحولات چه تأثیری بر روند سیاست خارجی این‌ها خواهد گذاشت، بی‌شک همانگونه که رهبر حکیم انقلاب اسلامی فرمودند: شکست صهیونیست‌ها برای خودشان غیر قابل ترمیم است، چه رسد به اینکه دیگرانی مثل باکو و آنکارا انتظار داشته باشند که پاشنه بر همان روال سابق بچرخد! یقیناً با پیروزی فلسطین مظلوم، جبهه مقاومت جان تازه‌ای خواهد گرفت و ملت مسلمان و جوانان مؤمن و شجاع آذربایجان و ترکیه هم – که خود را بخشی از جبهه مقاومت می‌دانند- مطالباتشان را توسعه داده و از این پس حکومت‌های خویش را به چالشی جدی خواهند کشید. بلاشک این کشور‌ها در مقابله با ایران اسلامی و جبهه مقاومت باید تجدید نظر کنند، چراکه بخش عمده‌ای از سیاست‌های آن‌ها به سیاست‌ها و عربده‌کشی‌های رژیم صهیونیستی گره خورده بود و با متلاشی شدن ارکان امنیتی و سیاسی این رژیم پوشالی، حامیان و دنباله‌هایش نیز دچار افول روحیه و مدیریت خواهند شد.
به نظر می‌رسد زمان آشنا کردن بیش از پیش جوانان هر دو کشور از سوی رسانه‌ها و مبلغان جبهه مقاومت، نسبت به ماهیت و سیاست‌های جلادانه و غاصبانه رژیم صهیونیستی در دو کشور ترکیه، آذربایجان و قفقاز فرا رسیده است. در این عرصه جبهه رسانه‌ای ایران اسلامی، رسالت خطیری را به عهده دارد و آخرین کلام اینکه همه عناصر فعال جبهه مقاومت و جهاد، امروز باید گردهم آیند و با هم افزایی کمر استکبار را بشکنند: قطره‌های رها فراز آیید، سوی دریا دوباره باز آیید

نشست معرفی نامزدهای بخش روایت تاریخ و تاریخ‌شفاهی سومین دوره جایزه ادبی شهید سیدعلی اندرزگو ظهر روز دوشنبه ۲۴ مهرماه 1402 در سرای خانه کتاب و ادبیات و با حضور حجت‌الاسلام سعید فخرزاده، داور این بخش برگزار شد.

معرفی سه کتاب خواندنی درباره تاریخ پهلوی‌ها در جایزه ادبی شهید سیدعلی اندرزگو

به گزارش خبرگزاری فارس، حجت‌الاسلام سعید فخرزاده، داور گروه «روایت‌تاریخی و تاریخ‌شفاهی» سومین دوره جایزه ادبی شهید سیدعلی اندرزگو در ابتدا ارزیابی خود را از وضعیت تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی مطرح کرد و گفت: وضعیت تاریخ‌نگاری انقلاب، یک دامنه بسیار وسیعی را شامل می‌شود. تقریباً می‌توان گفت از اوایل دهه هفتاد، اولین مرکزی که فعالیت جدی را در حوزه تاریخ‌نگاری انقلاب آغاز کرد، حوزه هنری بود و هنوز مراکزی همچون مرکز اسناد انقلاب اسلامی که در این حوزه فعالیت داشت، کار گسترده‌ای را شروع نکرده بود. سال‌ها بعد در سال ۱۳۷۶ با تغییر مدیریت، سیاست مرکز اسناد انقلاب تغییر پیدا می‌کند و که موجب ایجاد یک جریان گسترده‌ای در حوزه تاریخ‌نگاری انقلاب می‌شود. به مراتب مراکز و مؤسسه‌های خصوصی بسیاری شکل گرفت که موجب آغاز جدی جریان تاریخ‌نگاری شد که آثار خوبی را به دست انتشار سپردند.

جای خالی روایت اقشار مختلف از دوره قبل از انقلاب

این پژوهشگر حوزه تاریخ افزود: از نظر بنده باتوجه به سرمایه‌گذاری و امکاناتی که در این حوزه صورت گرفته، می‌توان گفت حجم فعالیت‌ها قابل قبول است. نزدیک به بیش از ۱۵ هزار عنوان کتاب درباره انقلاب اسلامی از ابتدا تا سال‌ها پس از پیروزی را شاهد هستیم. از این تعداد کتب چاپ شده اغلب روایت و خاطراتی از مبارزان انقلابی است که در انقلاب حضور داشتند و در مرحله بعد کتب اسنادی از پرونده‌های ساواک بوده که توسط وزارت اطلاعات و دیگر مراکز منتشر شده است. اگرچه این حجم از کتاب‌های منتشر شده، از نظر سرمایه‌گذاری و امکانات قابل توجه است؛ اما به نظر می‌آید از نظر تاثیرگذاری ما نتوانسته‌ایم در جامعه آن‌طور که باید مؤثر باشیم، البته جریان‌هایی ایجاد شده و اتفاقاتی را رقم زده است اما دامن موضوعات محدودی را در زمینه انتشار داشته‌ایم.

در ادامه بیان کرد: ما در جریان مبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی خاطرات بسیاری را جمع‌آوری کرده‌ایم اما از طبقات مختلف دیگر همچون کارگران، کشاورزان، روستاییان و معلمان در جریان مبارزه، توجه ویژه‌ای نداشته‌ایم. یکی از قوی‌ترین و مؤثرترین جریان‌های مبارزه علیه رژیم پهلوی، جریان دانشگاه‌ها می‌باشد که متاسفانه به‌خوبی در این حوزه پرداخته نشده است. با وجود این‌که نقش بانوان در جریان انقلاب، روحانیون به عنوان یک نقش فعال، افرادی که شبکه اطلاع‌رسانی به مردم را برعهده داشتند و کارشان در آن دوران دیکتاتوری و خفقان‌آور رژیم پهلوی بسیار سخت بود و همچنین افرادی که سعی داشتند در عرصه هنر، آثاری را تولید کرده و جریانی را ایجاد کنند، دیده نشدند و این موضوعات نیز موردغفلت واقع شده و تاکنون به صورت تخصصی به موضوعات پرداخته نشده است.

در روایت مبارزات خوب بودیم ولی پهلوی را نتوانستیم روایت کنیم

دبیر انجمن مهتاب در ادامه خاطرنشان کرد: شیخ ابراهیم زکزاکی که قهرمانان مبارزه علیه ظلم و بی‌عدالتی است، از شخصیت‌هایی است که در مقطعی در پاریس به دیدار با امام خمینی رفته‌اند و از رهنمودهای امام استفاده کرده‌اند. این دیدارها بسیار مهم است. همه دیدارهای امام در فرانسه می‌تواند به عنوان یکی از موضوعات مهم و به عنوان تبیین دیدگاه‌های انقلاب ما باشد. علی‌رغم کارهای صورت گرفته که قابل تقدیر است؛ ما تا رسیدن به یک نقطه مطلوب، کارهای بسیار گسترده‌ای را پیش‌رو داریم. البته در برخی از موضوعات به دلیل کمبود امکانات ما غفلت کرده‌ایم. درباره جریان و چگونگی مبارزه علیه پهلوی را خوب پرداخته‌ایم اما درباره چیستی این رژیم که موجب ایجاد خلاهای جدی شده را توجه نکرده‌ایم و نسبت به آن‌ها شناخت کافی نداریم و اطلاعات درستی را به دست نیاورده‌ایم. این خلا موجب شده تا دشمن از این فرصت استفاده کند و دست به تطهیر بزند.

داور بخش «روایت تاریخی و تاریخ‌شفاهی» درخصوص نقش جشنواره‌ها و جوایز در جریان‌سازی تولید در حوزه کتاب اظهار داشت: از نظر من اگر جشنواره‌ها بتوانند تبلیغ و تاثیر لازم را در افکار عمومی ایجاد کنند، می‌توانند برای ایجاد انگیزه‌های فرهنگی موثر باشند؛ باید یک فضایی فراهم شود تا افرادی که دغدغه خوبی دارند در حین زمان جایزه، فرصت گفت‌ و‌ گو و نشست‌‌هایی درباره این موضوع را داشته باشند. برخی از مسؤولین و شخصیت‌های فرهنگی باید به این مسأله که خطرات و خلاهایی که نپرداختن به این موضوع در جامعه وجود دارد، توجه داشته باشند. تقدیر و تشکر از مرارت و سختی‌های نویسنده‌ها که موجب دیده‌شدن آثار آن‌ها می‌شود، بسیار خوب است. این گفت‌ و گوها موجب تولید خبر شده و توجه مسؤولین به این موضوع را جلب می‌کند.

سه کتاب جذاب و خواندنی در حوزه روایت تاریخ

حجت‌الاسلام فخرزاده در معرفی کتاب «پرده دوم» اظهار داشت: این کتاب که خاطرات شفاهی آقای توتونچی از بازاری‌های مشهد است که در جریان انقلاب حضور داشتند. وی به قدری فعال بودند که به‌عنوان سنبل یک مبارزه شناخته می‌شدند. از نظر موضوع و شخصیت این کتاب، یک کتاب خاص است. شخص مصاحبه کننده در این کتاب، با دقت بسیار و جزییات خوبی را مورد توجه قرار داده است. پاورقی‌ها، اسناد و تصاویر این کتاب، ابهامات موجود در میان متن‌ها را پاسخ داده و یک کتاب خواندنی و جذابی را به مخاطب ارائه داده است، این روایت جذاب، مخاطب را به فضای دوران مبارزه برده و رفتار رژیم پهلوی در دوران خفقان‌آوری را به تصویر کشیده است.

فخرزاده در معرفی کتاب «ننگ‌سالی» که دیگر نامزد جایزه شهید اندرزگو است بیان داشت:این کتاب جریان مبارزه با حجاب توسط رضاشاه را روایت می‌کند. رضاشاه فکر می‌کند یکی از راه‌های رشد و تمدن جامعه در این است که بانوان در جامعه وارد شوند و حجاب برایشان مانع است؛ بر این اساس با حربه زور تلاش می‌کند تا حجاب را از سر بانوان بر‌دارد و با برخوردهای خشن و رفتارهای بسیار زشتی که انجام می‌دهد، موجب ایجاد عواقبی می‌شود که در خاطرات نسلی که در آن جامعه حضور داشته‌اند، باقی مانده و یک قاب زشت و ترسناکی را برایشان به یادگار می‌گذارد.

وی در ادامه افزود: نسلی که شاهد این مسأله کشف حجاب بودند، از نظر سنی شاید در قید حیات نباشند اما اغلب این روایت‌ها از زبان بچه‌هایی است که همراه این خانواده‌ها و شاهد این اتفاقات بوده‌اند. این کتاب تحقیق و پژوهش موضوع کشف حجاب در یک شهر موجب شده تا استناد خوبی به این اثر داده شود و به عنوان یک کتاب قابل قبول در این بخش از جایزه انتخاب شود.

حجت‌الاسلام سعید فخرزاده در راستای معرفی سومین کتاب نامزد شده بخش روایت تاریخ و تاریخ‌شفاهی افزود: کتاب «مبارزه به روایت شهید سیداسد الله لاجوردی» خاطرات این شهید والامقام را به تصویر کشیده است. اگر شهید لاجوردی زنده می‌ماند، قطعاً یکی از شخصیت‌های مهم این مملکت بودند چرا که وی در دوران مبارزه از سال ۴۰ وارد این جریان شدند، کنار انقلابیون حضوری فعال داشتند و کار فکری و تشکیلاتی انجام می‌دادند. ایشان به زندان رفتند و شکنجه‌ شدند.

فخرزاده در پایان اظهار داشت: مصاحبه‌های دست اول، شخصیت منحصربه‌فرد شهید و صداقتی که در روایت افراد حاضر در بطن حوادث آورده شده و با اسناد و مدارک تطبیق دارد، موجب شده تا مخاطب را با خود همراه کند. نویسنده این کتاب نیز صبر و فرصت بسیاری برای نگاشتن این کتاب صرف کرده و روایت‌های بیان شده راوی و روایت همر‌زمان و هم‌سلولی‌های شهید را به کتاب ضمیمه کرده و در کتاب آورده است که این موضوع موجب تولید یک اثر ارزشمند کرده است. اگرچه به طراحی جلد اعتراض‌هایی وارد بود اما به خاطر متن روایت و تدوین خوبی که در این کتاب صورت گرفته داوران  این بخش صرف نظر کرده و این کتاب را برای جایزه انتخاب کردند.

پایان پیام/

«تاریخ فلسفه غرب» به قلم شهریار زرشناس در انتشارات سوره مهر به چاپ رسید.

«تاریخ فلسفه غرب» نوشته شهریار زرشناس به بازار کتاب عرضه شد

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، «تاریخ فلسفه غرب» به قلم شهریار زرشناس در انتشارات سوره مهر به چاپ رسید.

 جلد اول کتاب «تاریخ فلسفه غرب» (از آغاز تا ترتولیان) با نگاهی پژوهشگرانه، تحلیلی و انتقادی از یونان باستان تا ابتدای قرون وسطا در سوره مهر به چاپ رسید.

این کتاب بر مبنای آرمان‌گرایی انقلاب‌اسلامی و بر پایه تأویل تاریخی (رویکردی بر پایه حکمت معنوی تاریخ) به تحلیل تاریخ فلسفه غرب می‌پردازد. از این منظر، کتاب تاریخ فلسفه غرب با تمام تاریخ‌های فلسفه که پیش از این نگارش شده، متفاوت است.

بخش اول کتاب با عنوان «تاریخ تفکر غرب باستان» با ۱۸ فصل و بخش دوم با عنوان «تاریخ تفکر غرب قرون وسطی» در چهار فصل و مجموعاً در ۲۶۷ صفحه برای علاقه‌مندان، دانشجویان رشته فلسفه و علوم اجتماعی، طلاب و اساتید تهیه و تدوین شده است.

«تاریخ فلسفه غرب» به همت معاونت پژوهش و آموزش حوزه هنری با شمارگان ۱۲۵۰ نسخه به قیمت ۱۶۵ هزار تومان در بازار کتاب موجود است.

پایان پیام/

سلمان رشدی در یکی از اولین حضورهای خود پس از حمله به او در سال ۲۰۲۲، قرار است در جشن ادبیات نمایشگاه کتاب فرانکفورت سخنرانی کند و جایزه‌ای معادل 26 هزار دلار دریافت کند.

نمایشگاه کتاب فرانکفورت با مواضع ضدفلسطینی به سلمان رشدی 26 هزار دلار جایزه صلح می‌دهد

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، سلمان رشدی در یکی از اولین حضورهای خود پس از حمله به او در سال ۲۰۲۲، قرار است در جشن ادبیات نمایشگاه کتاب فرانکفورت سخنرانی کند.

رشدی قرار است شامگاه ۲۱ اکتبر یعنی شنبه هفته آینده در نمایشگاه کتاب فرانکفورت که ۱۸ تا ۲۲ اکتبر برگزار می‌شود به سخنرانی بپردازد.

اهدای کیف ۲۶ هزار دلاری به رشدی 

هیأت امنای جایزه صلح تجارت کتاب آلمان، سلمان رشدی را به عنوان دریافت کننده جایزه صلح امسال انتخاب کرد. مراسم اهدای جوایز در روز یکشنبه ۲۲ اکتبر ۲۰۲۳ در کلیسای سنت پل در فرانکفورت برگزار می‌شود. این مراسم ساعت ۱۱ صبح به صورت زنده از تلویزیون عمومی آلمان پخش می‌شود. این جایزه یک کیف ۲۵ هزار یورویی (۲۶ هزار دلار آمریکا) دارد.

در این جشن انتظار می‌رود که او درباره رمان اخیر خود یعنی «شهر پیروزی» صحبت کند. او آخرین بار در سال ۲۰۱۵ در فرانکفورت صحبت کرد.

یورگن بوس، رئیس و مدیر عامل فرانکفورت در بیانیه‌ای گفت: «بسیار متأثر شدم که سلمان رشدی علاوه بر شرکت در مراسم اهدای جایزه صلح، فرصت دیدار حضوری با حضار در فرانکفورت را از دست نمی‌دهد.»

سلمان شدی سال گذشته توسط هادی مطر جوان اهل ایالت نیوجرسی هنگام سخنرانی در نیویورک مورد حمله قرار گرفت که از آن پس به علت شدت جراحات، یک چشم خود و کنترل یک دستش را از دست داد.

امام خمینی (ره) به دلیل توهین به مقدسات اسلامی و پیامبر اسلام در کتاب «آیات شیطانی» فتوای ارتداد سلمان رشدی را صادر کرد.

مواضع ضد فلسطینی و همراهی با رژیم صهیونیستی نمایشگاه فرانکفورت

 برگزارکنندگان نمایشگاه بین‌المللی کتاب فرانکفورت، در واکنش به عملیات گروه‌های مقاومت فلسطین در سرزمین‌های اشغالی موسوم به «طوفان الاقصی» از برگزاری مراسم اهدای جایزه LiBeraturpreis به نویسنده‌ زن فلسطینی خودداری کردند و گفته‌اند این جایزه بهتر است در زمان و شرایط دیگری برگزار شود. همچنین بنا به گفته یورگن باس مدیر نمایشگاه کتاب فرانکفورت برنامه‌های را هم برای حمایت از رژیم صهیونیستی تدارک دیده‌اند. (برای اطلاعات بیش‌تر درباره لغو این مراسم اینجا را خوانید.)

یورگن باس با محکوم کردن عملیات‌های گروه حماس در سرزمین‌های اشغالی گفت: «جنگ علیه اسرائیل با همه ارزش‌هایی که نمایشگاه فرانفکورت از آن دفاع می‌کند در تضاد است و تمرکز ما همیشه انسانیت و صلح بوده است. این بشریت بار دیگر با حمله حماس به اسرائیل درهم شکسته است.»

ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت حضور ندارد

یاسر احمدوند معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد درباره عدم حضور ایران در هفتاد و پنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب فرانکفورت گفت: امسال به دلیل رفتار غیرمسؤولانه برگزارکنندگان نمایشگاه کتاب فرانکفورت، در این نمایشگاه شرکت نخواهیم کرد. سال گذشته مسؤولان نمایشگاه کتاب فرانکفورت، یک جانبه پیشنهاد جابه‌جایی محل غرفه ایران در این نمایشگاه را دادند و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی ایران، نپذیرفت و در نمایشگاه شرکت نکرد. امسال نیز به دلیل اینکه مطمئن نبودیم که این رفتار از سوی مسئولان نمایشگاه تکرار خواهد شد یا خیر در این نمایشگاه شرکت نخواهیم کرد.


یاسر احمدوند معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی

وی افزود: سال گذشته به تصمیم نمایشگاه کتاب فرانکفورت اعتراض کردیم و پاسخ کتبی مسؤولان این نمایشگاه این بود که «از فعالیت و اعتراضات ایران حمایت می‌کنیم.» در واقع موضع‌‌گیری سیاسی در این کار داشتند و اعلام کردند که امنیت غرفه را نیز نمی‌توانیم تضمین کنیم؛ به هر حال رفتار غیرمتعارف و غیرحرفه‌ای آنها زمینه تجدید نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای شرکت در نمایشگاه را موجب شد.

اتحادیه ناشران سوریه هم تحریم کرد

البته اتحادیه ناشران سوریه حضور در نمایشگاه بین‌المللی کتاب فرانکفورت را به دلیل موضع مدیریت نمایشگاه و تعصب آشکار نسبت به مواضع مردم عرب و فلسطین تحریم کرد.

هیثم الحافظ رئیس اتحادیه ناشران سوریه در گفت و گویی درباره این تحریم گفت: «تصمیم برای تحریم نمایشگاه و خودداری از شرکت در آن تصمیمی است برای ایستادن در کنار مردم عرب ما و مسائل ملت عرب در همه جا به ویژه ملت فلسطین و محکوم کردن موضع آلمان که مدعی است. آلمان در این دوره فعالیت‌ها و مواضعی را در حمایت از رژیم صهیونیستی اتخاذ کرده است.»

پایان پیام/

عملیات طوفان الاقصی با تجهیز سنگین جبهه مقاومت آغاز شد و در همان روز اول شلیک بیش از 5000 موشک و راکت با اسارت نظامیان رژیم صهیونیستی همراه بود که حاکی از عدم اطلاع سرویس های جاسوسی و اطلاعاتی این رژیم است.

گروه سیاسی خبرگزاری فارس: عملیات طوفان الاقصی بسیاری از محاسبات را تغییر داد. یکی از مهمترین مواردی که در این عملیات مشهود بود غافلگیری موساد – سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی- بود. شلیک هزاران موشک، پرواز پاراگلایدر، نفوذ به اراضی اشغالی و… مقدمات وسیع و تجهیز زیادی لازم داشته است که همه این اقدامات از چشم سازمان‌های اطلاعاتی و جاسوس‌های صهیونیست‌ها دور مانده بود.


اسارت یکی از فرماندهان ارشد ارتش رژیم صهیونیستی

حضرت ِآیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب در مراسم مشترک دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری نیروهای مسلح به این ویژگی شاخصِ عملیات طوفان الأقصى اشاره کردند و گفتند: «این شکست از ابعاد نظامی و اطلاعاتی، یک شکست غیرقابل ترمیم و یک زلزله ویرانگر است که بعید است رژیم غاصب با همه کمک‌های غربی‌ها بتواند ضربات عمیق این حادثه به سازه‌های حاکمیتی خود را ترمیم کند.»

قدرت اطلاعاتی حماس به نحوی بود که صهیونیست ها نیز نتوانستند آن را  کتمان کنند؛ «افریم هالِوی» رئیس سابق موساد در اظهاراتی با بیان اینکه عملیات طوفان الاقصی کاملا برای صهیونیست‌ها غافلگیرکننده بود، گفت «این یک حمله منحصر به فرد و اولین بار بود که مقاومت غزه توانست به عمق اسرائیل نفوذ کند و شهرک‌ها را تحت کنترل خود درآورد».

شکست دستگاه های اطلاعاتی صهیونیست ها به نحوی بود که حتی رسانه های همسو با آنان نیز با کلید واژه «غافلگیری» به آن پرداختند.

«یوسی یهوشع» خبرنگار اسرائیلی هم در واکنش به این اتفاق تاریخی گفته بود: این یک حمله غافلگیرکننده است.

خبرگزاری رویترز از قول منبع نزدیک به حماس نقل کرد: حماس این تصور را به اسرائیل داد که برای جنگ آماده نیست. حماس طی ماه‌ های گذشته از یک تاکتیک اطلاعاتی بی‌ سابقه برای گمراه کردن اسرائیل استفاده کرد و این تصور عمومی را ایجاد کرد که آماده نیست؛ در حالی که برای این عملیات به صورت گسترده آماده می‌ شد.

پیش از این، بارزترین ویژگی حماس و جبهه مقاومت قدرت موشکی و پهپادی بود، مولفه ای که رژیم صهیونیستی را به شدت با مشکل مواجه کرده بود. اما پس از عملیات طوفان الاقصی قدرت اطلاعاتی محور مقاومت نیز با قدرت موشکی همراه خواهد شد و رژیم صهیونیستی بعد از این عملیات علاوه بر قدرت موشکی باید از قدرت اطلاعاتی محور مقاومت نیز واهمه داشته باشد چرا که توان اطلاعاتی مقاومت توانست یکی از پرمدعاترین سرویس‌های اطلاعاتی که از ابزار مدرنی هم استفاده می کند شکست دهد به همین دلیل می توان معادله امنیتی میان مقاومت و رژیم صهیونیستی را به قبل و بعد از این نبرد تعیین کرد.

گروه های مقاومت توانسته‌اند به اشراف اطلاعاتی کم نظیری دست یابند و از آنجایی که این مولفه، قدرتی زیرساختی محسوب می شود قطعا در آینده نیز دستاوردهای بیشتری برای مقاومت به ارمغان خواهد آورد. برهمین اساس می توان گفت باز هم امکان غافلگیر شدن اسراییل وجود دارد، مثلا تحت ضربه قرار دادن مقامات رژیم صهیونیستی یا استفاده از سلاح‌هایی که معادله نبرد را تغییر می‌دهند و… .

پایان پیام/

رژیم صهیونیستی به هیچ وجه نمی‌تواند جنبش‌های مقاومت فلسطینی را از میان بردارد و یا از قدرت آنان بکاهد. غزه بیش از 2/5 میلیون نفر جمعیت هوادار مقاومت دارد. این جمعیت را نمی‌توان نابود و یا از این سرزمین اخراج نمود. سیاست اخراج این جمعیت حتماً با شکست مواجه می‌شود و اولتیماتوم‌های کنونی اسرائیل تأثیری بر مردم ندارد.

فارس‌پلاس؛ سعدالله زارعی در یادداشتی نوشت: عملیات عظیم و بی‌سابقه طوفان‌الاقصی به معنای واقعی و کامل کلمه، چندین اساس رژیم غاصب صهیونیستی را منهدم و از این پس آن را با چندین ابتلای ویرانگر مواجه خواهد کرد. در عین حال این موضوع سؤالاتی را هم پدید آورده است و به پاسخ نیاز دارد:

1- با توجه به حجم عظیم خسارات و تلفاتی که این روزها رژیم غاصب و وحشی اسرائیل علیه منطقه کوچک و بسته غزه پدید آورده و فعلاً افقی برای پایان یافتن آن وجود ندارد، اقدام طرف فلسطینی به عملیات طوفان‌الاقصی چه مقدار با منطق و مصالح مردم بی‌دفاع فلسطین و به‌خصوص ساکنان غزه انطباق دارد آیا ضرر آن بیش از نفع آن نیست؟

پاسخ به این سؤال مستلزم طرح یک سؤال اساسی دیگر و پاسخ به آن است؛ آیا فلسطینی‌ها و نیز ساکنان غزه تا پیش از عملیات طوفان‌الاقصی در معرض چنین تهاجماتی بوده‌اند یا خیر؟ اگر پاسخ این سؤال منفی باشد، طرح سؤال اول منطقی است. در این‌جا مردمی که در آرامش بوده‌اند اینک در معرض بمباران سنگین رژیم غاصب قرار گرفته‌اند. اما اگر مرور تحولات بیش از 75 سال گذشته و به‌خصوص تحولات یک تا دو دهه اخیر می‌گوید بدون عملیات تهاجمی فلسطینی‌ها هم، مردم این سرزمین در معرض همین هجوم‌ها بوده‌اند و هزاران نفر شهید داده‌اند و هزاران خانه آنان ویران شده است، آن وقت پاسخ سؤال اول این است که چه با این نوع عملیات و چه بدون این عملیات‌ها، رژیم صهیونیستی دست به کشتار وسیع مردم و تخریب منازل زده و می‌زند.

بنابراین خود عملیات طوفان‌الاقصی به‌صورت ابتدا به ساکن، منشأ کشتار فلسطینی‌ها و انهدام منازل آنان نیست. مثلاً در جریان جنگ 11 روزه سال 1393ش/ 2014م، رژیم صهیونیستی به جرم دفاع فلسطینی‌ها از خودشان در برابر تجاوزات اسرائیل، به‌مدت دو هفته منطقه غزه را زیر بمباران گرفت، بیش از 9000 منزل ساکنان غزه به همراه 130 مدرسه، 24 ساختمان پزشکی و سه مجموعه نگهداری اطفال و معلولان وابسته به سازمان ملل را ویران کرد و بیش از 2000 نفر از مردم غزه را به شهادت رساند و چندین برابر آن را مجروح نمود و پس از آن هم محاصره این منطقه که از سال 1388/ 2009 شروع کرده بود را تشدید نمود. این تحلیل نیست، خبر است.

در همین یک سال اخیر رژیم صهیونیستی در قدس شرقی، کرانه باختری و غزه بر اقدامات بی‌رحمانه علیه فلسطینی‌ها افزود. به‌عنوان مثال رژیم صهیونیستی در حدفاصل پنجم شهریور ماه تا پنجم مهرماه جاری یعنی در یک زمان یک ماهه، ضمن اقدام روزانه علیه مسلمانان در قدس و مسجدالاقصی، 27 اقدام نسبتاً سنگین نظامی را علیه غزه و کرانه باختری اجرا کرد که نتیجه آن بیش از 80 مجروح، چهار شهید و چهار اسیر بود.

فلسطینی‌ها در ماه‌های اخیر دست به اقدام نظامی علیه صهیونیست‌ها نزده بودند. در این مدت کوتاه، رژیم دو بار به اردوگاه‌های پناهندگان فلسطینی در جنین و نابلس حمله کرد و تخریب زیادی پدید آورد. اینها آوارگانی بودند که در دو شهر فلسطینی محدوده 1967 در معرض حمله قرار گرفتند.

این یعنی رژیم دست از سر فلسطینی آواره در سرزمین خود هم برنداشته است. بله رژیم بعد از عملیات عظیم طوفان‌الاقصی هم حمله وحشیانه به غزه را با شدت دنبال کرد اما حداقل این است که طرف فلسطینی با این عملیات ثابت کرده در برابر تهاجم، دست بسته نیست و رژیم نمی‌تواند سیاست ویرانی و کشتار را به عنوان عامل بازدارنده طرف فلسطینی در احقاق «حقوق اولیه» خود در نظر بگیرد. هم‌اینک به دلیل عملیات شجاعانه و قاطع فلسطینی‌ها، هواداران این رژیم در داخل سرزمین‌های اشغالی و در خارج از آن اعتقاد پیدا کرده‌اند سیاست سرکوب ممکن است نتیجه عکس بدهد.

2- سؤال دیگر این است که رژیم صهیونیستی با پیگیری سیاست خالی کردن غزه از سکنه و انهدام کامل جنبش حماس و سایر جنبش‌های جهادی فلسطین، برای همیشه موازنه داخلی را به نفع خود برقرار می‌کند، آیا بهتر نبود واکنش حماس مثل گذشته محدود به شلیک موشک‌ها و راکت‌ها می‌شد و از کشتن یهودیان و اسیر گرفتن آنان اجتناب می‌کرد؟ پاسخ این سؤال نیز وابسته به طرح سؤال دیگر و پاسخ به آن می‌باشد؛ سؤال این است که آیا اقدامات قبلی گروه‌های فلسطینی یعنی حملات محدود موشکی و راکتی، بازدارنده بوده است؟

بازدارندگی یک اقدام در توقف اقدامات طرف مقابل است. به گواهی آنچه گفتیم رژیم صهیونیستی در فاصله عملیات سیف‌القدس – رمضان سال قبل – تا عملیات طوفان‌الاقصی نه تنها از اقدامات تجاوزکارانه علیه فلسطینی‌ها در سرزمین‌شان دست برنداشت بلکه بر این اقدامات افزود.

در این‌جا طرف فلسطینی به‌طور طبیعی باید گامی به پیش برمی‌داشت تا – با فرض اینکه لزوم به‌آرامش رسیدن فلسطینی‌ها را مهم‌ترین نیاز آنان بدانیم و فعلاً بر موضوع اساسی‌تر لزوم آزاد‌سازی سرزمین ‌اشغال شده آنان چشم ببندیم – بتواند از جان و مال خود دفاع کند.

طرف فلسطینی باید توانمندی‌ دفاع از خود را به نمایش می‌گذاشت تا ادعای توانمندی آن معتبر شمرده می‌شد. فلسطینی‌ها در این عملیات به دشمن خود ثابت کردند، تحریم، محاصره و سرکوب مداوم غزه، سبب ضعف آنان نشده بلکه به روحیه و عزم مقابله آنان با تجاوز افزوده است. بنابراین عملیات طوفان‌الاقصی یک اقدام اساسی اولیه در موازنه نظامی و امنیتی میان دو طرف است و البته این گام لازم نه کافی آزادی نهایی و کامل فلسطین از‌ اشغال است.

در عین حال رژیم صهیونیستی به هیچ وجه نمی‌تواند جنبش‌های مقاومت فلسطینی را از میان بردارد و یا از قدرت آنان بکاهد. غزه بیش از 2/5 میلیون نفر جمعیت هوادار مقاومت دارد. این جمعیت را نمی‌توان نابود کرد و یا از این سرزمین اخراج نمود. سیاست اخراج این جمعیت حتماً با شکست مواجه می‌شود و اولتیماتوم‌های کنونی اسرائیل تأثیری بر مردم ندارد.

جنبش‌های جهادی یک ارتش نیستند که در پادگانی یا پادگان‌هایی مستقر باشند تا بتوان با حملات هوایی آنان را از میان برداشت. بله رژیم جنایت‌پیشه می‌تواند چند هزار نفر دیگر از مردم غزه را به شهادت برساند و چند هزار خانه دیگر را ویران کند اما این مردم جنبش‌های مقاومت را سپر دفاعی خود در برابر دشمن دانسته و از آنان با اعزام فرزندان به صفوف نیروها و گردان‌ها حمایت می‌کنند. چنین جنبش‌هایی را نمی‌توان با بمباران تضعیف کرد.

رژیم صهیونیستی در جریان جنگ 33 روزه سال 1385 مدعی بود حزب‌الله لبنان 2000 نیروی رزمی دارد و معتقد بود می‌تواند آن را کاملاً نابود کند. همین رژیم شش سال بعد یعنی در سال 1392 که حزب‌الله به دفاع از سوریه برخاست، تعداد نیروهای رزمی حزب‌الله را 12000 نفر اعلام کرد. براساس حرف رژیم صهیونیستی – که این قلم هیچ‌کدام از این دو عدد را تأیید نمی‌کند – نیروهای رزمی حزب‌الله در فاصله دو جنگ، شش برابر شده بود. وضع حماس و جهاد و گردان‌های قسام و… هم همین است.

3- سؤال سوم این است که چرا جریانات مقاومت تاکنون در صحنه عملیات به حمایت از فلسطینیان وارد نشده‌اند؟ واقعیت این است که جنبش‌های مقاومت منطقه از ایران تا لبنان تا سوریه تا عراق تا یمن و تا… در هماهنگی کامل با جنبش اسلامی حماس هستند. هم‌اینک میان آنان اتاق بررسی مشترک فعال است و هر کدام در حمایت از حماس نقشی برعهده‌ دارند که به تناسب صحنه عمل تغییر می‌کند. الان حماس علی‌رغم آنکه در حین عملیات است، به هدف عملیاتی خود که وارد کردن ضربه اساسی به ارتش، سیستم امنیتی و سیستم سیاسی دشمن بود، رسیده است. به تعبیر دقیق رهبر معظم انقلاب اسلامی این ضربه «ترمیم‌ناپذیر» است.

سیاست حماس البته توقف عملیات نیست و به همین دلیل در طول هشت روز گذشته ضربات پیاپی به تأسیسات رژیم اعم از پادگان‌ها، فرودگاه‌ها و پایتخت وارد کرده است. دست‌های گروه‌های مقاومت منطقه‌ای روی ماشه است و در صورت، اجرای سیاست زمین سوخته از سوی اسرائیل و عدم توقف ماشین تخریب دشمن در غزه وارد عمل خواهند شد.

کما اینکه حزب‌الله لبنان آمادگی کامل خود برای ورود در جنگ با رژیم اسرائیل را نشان داده است. رژه نظامی جنبش مقاومت یمن در روزهای اخیر هم از این آمادگی خبر می‌دهد. کما اینکه نیروهای مقاومت در عراق و از جمله سپاه بدر هم رسماً در مورد ورود نظامی اعلام آمادگی کرده‌اند. ورود این نیروهای جهادی منطقه‌ای که می‌تواند عن‌قریب باشد تابع جمع‌بندی اتاق عملیات مشترک است.

در این میان رژیم رو‌ به زوال اسرائیل وانمود می‌کند برای ورود جبهه مقاومت در جنگ آمادگی دارد. همه می‌دانند در حالی که 50 درصد نیروهای کادر ارتش اسرائیل درگیر کرانه باختری، می‌باشد چگونه قادر است با 50 درصد بقیه هم مراقب غزه و هم مراقب مرزهای شمالی و شمال شرقی فلسطین باشد. اگر مقاومت تصمیم بگیرد از سمت جنوب لبنان و از سمت جولان وارد عملیات شود، ارتش اسرائیل در زمان نه‌چندان طولانی از هم می‌پاشد.

پایان پیام/